ایشان ازانقلابیون بنام شهرستان اذرشهر هستند که سابقه ی طولانی در جبهه های جنگ هم دارند بخشی از خاطرات ایشان قبلا درقالب کتاب لحظه هاب ناب چاپ شده است اما کان،ن پژوهشگران جوان انقلاب اسلامی در نظر دارد در سلسله مصاحبه های با ایشان به یاری خداوند متعال جلد دوم خاطرات ایشانرا به چاب برساند دراین راستا فعلا نزدیک ۵ساعت باایشان مصاحبه شدهکه انشالله تکمیل ونتیجه کار در اختیار دوستان قرار خواهد گرفت
حاشیههای حضور رهبر انقلاب در منزل سردار شهید همدانی
دیدار قرار است بعد از اذان مغرب باشد، چیزی حول و حوش هفت و هشت شب. درست روبهروی منزل شهید همدانی مسجد بزرگی است که شلوغیاش در این شبهای محرم میتواند کار را برای دیدار سخت کند. کافی است چند نفر از بچههای زبل هیئت مسجد بو ببرند که آقا قرار است بیایند اینجا تا کار بهکلی از روند خودش خارج شود. به همین خاطر بچههای دفتر سعی میکنند خیلی دور و بر خانه و مسجد روبهروی آن آفتابی نشوند. بعضیها حتی نماز مغرب را هم میروند چند محله آنطرفتر میخوانند. با همهی اینها چند جوان و نوجوان که انگار بوهایی بردهاند یکجور خاصی به رفتوآمدها نگاه میکنند و چیزهایی درِ گوش هم پچپچ میکنند!
اما وقتی وارد خانه میشویم تازه میفهمیم که مسأله فقط آن چند نوجوان زبل و کنجکاو بیرون نبوده است! با یک حساب سرانگشتی نزدیک پنجاه شصت نفر در خانه هستند! معلوم است که در این فاصله هر کس توانسته به یکی از اقوام خبر داده و او هم خود را رسانده است. یکی از مجریان شبکهی خبر هم بین این افراد است. اصرار دارد که خبر نداشته و آمده به فامیلشان سر بزند. نسبتش را که میپرسم میگوید خانمش، دخترخالهی همسر شهید است! جمعیت آنقدر هستند که توی پذیرایی جا نشدهاند؛ رفتهاند داخل اتاقها و سرک میکشند تا از فضای باز درها داخل پذیرایی را ببینند.
خلاصه جمعیت کمی سامان میگیرند و آقا وارد میشوند. آقا مینشینند. خانه شلوغ است. سر و صدای بچههای کوچک بلند است. آقا از جمعیت میخواهند که صلوات و فاتحهای بخوانند. خود آقا مفصل این کار را انجام میدهند و بعدش به جمعیت میگویند که جلو بیایند تا افرادی که داخل اتاقها هستند هم در پذیرایی جا بشوند! ما رو باش... نگران زیادی جمعیت بودیم!
جمعیت جابهجا میشوند و دوباره همهمه میشود. آقا از جمعیت صلوات میگیرند. «خدا درجات شهید همدانی را عالی کند، با پیغمبر صلیاللهعلیهوآله با سید الشهداء علیهالسلام محشورشان کند، با رفقای شهیدش که قبل از او رفتند محشورش کند...» آقا با دعا برای شهید همدانی شروع میکنند و بعد، از التماس دعاهای امثال شهید همدانی برای اینکه شهادت نصیبشان شود میگویند و یکدفعه چیزی میگویند که انتظارش را نداریم: «البته من دعا نمیکنم!» و بعد اضافه میکنند: «به این معنی که میگویم انشاءالله بعد از بیست سال، سی سال دیگر شهید شوید، میگویم ما با شما هنوز خیلی کار داریم. اما خب میروند در میدانهای خطر و به آرزویشان میرسند که بزرگترین سعادت است برای اینها.»
آقا گریزی میزنند به روزهای قبول قطعنامهی ۵۹۸: «آن روزی که در سال ۶۷ قطعنامه را اعلام کردیم –بنده خودم بهعنوان رئیسجمهور اعلام کردم- خب گرم بودیم! امام دستور داده بود و اعلامیه داده بود و ما جلسه گرفته بودیم، آدم وقتی گرم است درست متوجه نمیشود، یک روزی که گذشت من یکدفعه ملتفت شدم که قضیه چیست؟ احساسی که من آن روز داشتم دقیقاً همین احساس بود که یک جادهی وسیعی بود، یک درِ بزرگی به روی همه باز بود که افراد با میل خود میرفتند و از این در وارد میشدند؛ این در بسته شد؛ بقیه ماندند پشت این در... تا چند روز یک غمی بر من مستولی شد... البته خیلی طول نکشید چون عراق مجدداً بعد از قطعنامه حمله کرد و آمد یک جاهایی را گرفت و این راه دوباره باز شد؛ من هم تهران نماندم و به آنجا رفتم؛ تا بهتدریج تمام شد و بچهها عملیات کردند و دشمن را عقب راندند و باز به همین حالت برگشت. [بعد از آن] تصور نمیشد که این در [شهادت] مفتوح بماند برای بندگان... اما عدهای از بندگان خالص خدا در این مدت به شهادت رسیدند. واقعاً حیف است امثال همدانی، کاظمی، صیاد... به غیر از شهادت از دنیا بروند و مثل مردم عادی بمیرند... انشاءالله همهی کسانی که آرزوی این وضعیت را دارند خدا به آنها این قابلیت را بدهد که به این فوز برسند...»
آقا همسر شهید را خطاب قرار میدهند و از صبر و شکرگزاری او تجلیل میکنند و از سهیم بودن همسر در اجر مجاهدتهای شهید میگویند و اینکه البته باید این اجر را حفظ کرد؛ از اینکه این یک موهبت الهی است و انسان خودش باید موهبت الهی را حفظ کند. همسر شهید تأیید میکند و آقا میگویند: «اگر شکر بازماندگان نمیبود این عنوان شهادت اینقدر در جامعهی ما رونق و جلا نداشت. این صبرهاست که به شهادت درخشندگی میدهد و آن را بهصورت یک آرزو در جامعه درمیآورد.»
پسر بزرگ شهید که وهب نام دارد، شروع میکند به معرفی خانواده. شهید دو پسر دارد و دو دختر. نوهها معرفی میشوند و کوچکترینشان را -که دختر چهارماههای به نام هانیه است و دختر مهدی، پسر کوچکتر شهید است- میآورند تا آقا در گوشش اذان و اقامه بگویند.
موقع اذان و اقامه گفتنِ آقا، گویی هانیه در آغوش پدربزرگ جا خوش کرده! با محاسن آقا بازی میکند و حتی آنها را میکشد، دست روی لبهای آقا میکشد؛ آقا هم با لبخند مشغول اذان و اقامه خواندن هستند؛ تمام که میشود با خنده میگویند: «هر کار دلت خواست با ما کردی!»
جمعیت میخندند. مهدی -پدر هانیه- میگوید: «بابا خیلی این بچه را دوست داشت». آقا میگویند: «خدا انشاءالله چند برابرشان کند.»
آقا از سن شهید همدانی میپرسند. ۶۵ ساله بوده است. همسر شهید به دیدار چند روز قبل از شهادت سردار همدانی با آقا اشاره میکند، میگوید: «حقش همین بود. من به بچهها گفتم. خدا رو شکر میکنیم که به آرزویش رسید.»
آقا میگویند: «اخلاص ایشان کار خودش را کرد. خدا اینجوریست، جواب اخلاص را زود میدهد. این تشییعی که اینجا شد، تشییعی که در همدان شد، این جواب اخلاص بود؛ خدا جواب اخلاص را در همین دنیا میدهد، این تازه در این دنیا بود. هیچ اطلاعیه و سفارشی نمیتواند این جمعیت را جمع کند. این مغناطیس که دلها را میکشد ناشی از اخلاص این مرد بود، اینها اسوهاند برای همه؛ نمونهاند؛ خب مردم هم قدرشناسی کردند، الحمدلله...»
آقا از احوال دخترهای شهید هم جویا میشوند. بعد استکان چای را برمیدارند و مشغول میشوند. در همین حین از شغل پسرها میپرسند. یکی کارمند بانک است و یکی پاسدار. آقا از برادرها و خواهرهای شهید میپرسند. برادر شهید که سه سال از او کوچکتر است در مجلس حضور دارد. شهید دو خواهر دارد که یکی از آنها بهخاطر بیماری در مجلس نیست. پسر او از آقا چفیهشان را تبرکی میخواهد برای مادرش. آقا میگویند: «چه پسر عاقل زرنگی»! دوباره جمعیت میخندند.
پسر شهید خاطرهای از آخرین دیدار با پدر تعریف میکند. از اینکه قبل از رفتن، مادر با همهی بچهها تماس میگیرد که پدر میگوید بیایید ببینمتان -پدر تازه چند روز بوده که آمده بوده و دوباره قصد رفتن داشته- دیروقت بوده و راه هم کمی دور. اما مادر دوباره زنگ میزند که پدر اصرار دارد حتماً بیایید. بعد هم گفته بود که اگر شهید شدم حتماً در همدان دفنم کنید. آقا میگویند: «هر جای دیگر هم دفن میشد همینطور بود اما این نعمت و فرصتی بود که خدا به مردم همدان داد تا احساسات شهادتطلبانه و انقلابیشان را بروز دهند.»
پسر دیگر شهید خاطرهای تعریف میکند از محل دفن شهید؛ از اینکه پدر همیشه میگفت این بخش از گلزار شهدای همدان را خیلی دوست دارد. جایی کنار شهید حسن ترک؛ یک جای ساده و بدون تشریفات؛ مخلصانه. آقا میگویند: «اینها الطاف خاص الهی است که شامل حال بعضیها میشود؛ بعضی هم نه. بعضیهایشان هم رفتند جنگ، چند سال هم در جنگ بودند، بعضیها حتی مجروح هم شدند و خب این نعمت بزرگی بود که خدا به اینها داد، اما نتوانستند نگه دارند و در برخورد با حوادث گوناگون زندگی از دست دادند.»
یکی از پسرها به وصیتنامهی شهید اشاره میکند که نوشته است خودتان را بدهکار انقلاب بدانید. آقا تأیید میکنند و میگویند: «انقلاب ماها را زنده کرد؛ بروید خاطرات جوانهای اواخر انقلاب را بخوانید؛ امثال فریدون هویدا؛ سفیر بود در پاریس؛ یا فرد دیگری که قوم و خویش فلانکس بود رفته بود لندن سفیر شده بود؛ جاهای مهم دست اینها بود؛ خاطرات اینها را بخوانید؛ اینها چند صباح بعد میآمدند ایران و میشدند وزیر و نخستوزیر و حاکم بر سرنوشت مردم میشدند؛ اینها نه اینکه فقط بیدین بودند، خب گذشتگان اینها هم خیلیها بیدین بودند؛ اما بالاخره به یکسری چیزها اعتقاد داشتند؛ به سنتهای ایرانی، به خط فارسی و اینجور چیزها، به برخی امور ظاهری مذهبی مثل عزاداری؛ بالاخره قبول داشتند؛ اما اینها به هیچچیز معتقد نبودند. یکسری آدم هرهری مذهب محض! ایران با این عظمت و ملت به این بزرگی، میافتاد دست اینها. اگر انقلاب نشده بود، اینگونه میشد. خدا اینها را تبدیل کرد به کسی مثل امام خمینی. حالا این انقلاب منت ندارد سر ما؟ اگر همهی ملت ایران تا آخر عمرشان خدا را شکر کنند که گرفتار آنها نشدند و وضع عوض شد جا دارد؛ هر چه دربارهاش فداکاری کنند جا دارد.»
پسر دوباره به وصیتنامهی پدر اشاره میکند که خدا را شکر کرده که در عصر خمینی زیسته است. آقا هم ادامهی کلامش را با تأیید میگیرند و میگویند: «واقعاً همین است. ماها اگر شرح حال امام خمینی را در تاریخ میخواندیم، نصفش را باور نمیکردیم؛ از بس عظمت در زندگی و رفتار امام هست، اگر خودمان ندیده بودیم و بنا بود در تاریخ بخوانیم نصفش را باور نمیکردیم. من همین را یک وقتی به امام گفتم؛ گفتم "آقا اگر ما در تاریخ شرح حال کسی مثل شما را میخواندیم همینطور حسرت میخوردیم که چرا ما آدمهای اینجوری را ندیدیم؛ حالا خدا به ما این نعمت را داده داریم شما را از نزدیک میبینیمتان." این واقعاً نعمت بزرگی است برای ما. آدمهای بزرگی که در تاریخ بودند آدم دلش میخواست اینها را میدید مثلاً علامه حلی، شیخ بهایی... امام از همهی اینها بالاتر بود با آن کارهایی که کرده بود. اگر امام ۲۰۰ سال قبل بود و آدم فقط شرح حالش را میخواند، پیش خود میگفت ای کاش این آدم را میدیدم. گفتم "حالا خداوند این نعمت را به ما داده، داریم شما را از نزدیک میبینیم، دستتان را میبوسیم، از شما میشنویم، با شما حرف میزنیم." واقعاً نعمت بزرگی است که خدای متعال به مردم ایران داد.»
آقا به رسم همهی دیدارهایی که با خانوادهی شهدا دارند، در صفحهی اول قرآنی یادگاری مینویسند و به همسر شهید میدهند. پسر شهید، قرآن دیگری میآورد و به آقا میدهد تا در آن هم چیزی بنویسند. این قرآن را سید حسن نصرالله ۳ سال قبل به دختر کوچک شهید هدیه داده بوده و حالا آقا هم زیر متن سید حسن مینویسند: «رحمت و فضل الهی بر شما و بر سید عزیز نصرالله و بر شهید همدانی».
یک قاب عکس از شهید همدانی را هم میآورند تا آقا روی آن برای دختر بزرگ شهید یادگاری بنویسند. عکس را در حسینیهای و هنگام عزاداری گرفتهاند. آقا با ماژیک سفید روی پسزمینهی مشکی عکس مینویسند: «رحمت و رضوان الهی بر شهید عزیز».
آقا میخواهند بروند. پسر کوچکتر شهید از آقا میخواهند که تحفهای به او بدهد. آقا انگشتری میدهند. پسر شهید خواهش میکند که خود آقا انگشتر را درون انگشتش بیندازد. مادر خانواده حتی اینجا هم حواسش هست که حق مادری را ادا کند. سریع میگوید: «پس آقا به پسر بزرگ و دامادمان هم لطف کنید». آقا با تبسم میگویند: «بله دیگر، وقتی میگوید پسر کوچک، پسر بزرگ هم توش هست!» همهمه شده است. یکی از آقا میخواهد که برای جمعیت دعا کنند و آقا هم دعا میکنند. آقا میگویند «یا مولای» و از جا بلند میشوند. طی کردن فاصلهی چندمتری تا درِ خروج چند دقیقهای طول میکشد. مردها خودشان را میرسانند و دست یا عبای آقا را میبوسند. بیرون از خانه، کنجکاوی آن بچههای زبل کار خودش را کرده است و جمعیتی جمع شدهاند؛ همه سیاهپوش. بچه هیئتیهای پرشور صلوات میفرستند. شب پنجم محرم است؛ شب عبدالله بن الحسن علیهالسلام.
با لطف خدا کانون راه افتاده وکارهایش روروال افتاده که در این جا بر خود لازم میدونم از اقایان مزتضی اقاجان زاده وامیر باقر زاده تشکر کنک این بزرگواران با تلاش شبانه روزی خود این کانون را راه انداختند.ازسوی دیگر برنامه های اینده کانون پژوهشگران جوان انقلاب اسلامی تدوین شده وطراحی لگو وبنر برای مصاحبه های کانون در حال انجام است که انشاالله تا اخر هفته اماده خواهد شد.برنامه های اتی کانون را اطلاع رسانی خواهیم کرد.
رهبر معطم انقلاب در نامه۱۹مهر برجام رابه صورت مشروط تایید فرمودند ایشان دربند های ۹گانه تذگراتی در باره اجرا این تعهنامه ذکر کردند که مادر این نامه به برسی بند هفت این نامه میپردازیم ابتدا به دلیل اهمیت این بند ان رامرور میکنیم. ((سازمان انرژی اتمی، تحقیق و توسعه در ابعاد مختلف را در مقام اجرا بهگونهای ساماندهی کند که در پایان دورهی هشتساله هیچ کمبود فنّاوری برای ایجاد غنیسازیِ مورد قبول در برجام وجود نداشته باشند)) چراغنی سازی باید بکنیم؟ شاید ابتدایی ترین سوالی که با خواندن این بند به ذهن میرسد همین سوالی است که در بالا ذکر شد برای این جواب های مختلفی داده شده اما ازانجا که همین امروزهم ساده اندیشان لزوم وجود انرژی هسته ای را انگار میکنند ما خود راناچار ازبررسی مجدد این موضوع مبدانبم. مسله ساده است امروزه انرژی هسته در امور مختلفی از جمله انرژی،کشاورزی وذشکی مورد نیاز است اگر به عنوان مثال بخواهیم به مسله انرژی بپردازیم باید اشاره کنیم که انرژهای مثل نقت پایان پذیر ،پر هزینه وازلحاظ زیست محیطی هم داری مضرات بسیاری هستند پس ما نیازمند انرزی هسته ایی هستیم به همین دلیل ساده. ازسویی دیگر کشور ما با تعهدیدات متعدد امنیتی روبرواست که مهمترین ان اسراییل با پشتیبانی امریکا است پس ما باید قدرت بازدارندگی بالایی داشته باشیم البته میدانم که رهبری بمب هسته ای را حرام اعلام کردند اما ایا اینکه دشمن بداند ماهم امکان دست یابی به بمب هسته ای راداریم بازدارنده نیست؟ بندهفت چه میخواهد؟ رهبری در بند هفت تاکید میکنند که برنامه ریزی ها به نحوی اتفاق بیفتد که بعد از اتمام برجام ما با مشکل عدم غنی سازی مواجه نشیم چرا که دشمن به دنبال ان است که غنی سازی ودر کل بساط انرژی هسته ای را از این کشور برچیند این تذکر نشانگر ان است که وجو.د ابهام هایی اساسی در متن برجام رهبری را نسبت به اینده غنی سازی دل نگران ساخته است.این نگرانی رهبری در حالی مطرح میشود که ایشان در سخنرانی های متععد خودشان در مراحل مذاکرات این نکته را گوشزد کرده بودنند که متاسفانه جدی گرفته نشد تا چایی که اوبا ما با بی احترامی گفت سخنان رهبری ایران مصرف داخلی دارد. اگربند هفت نادیده گرفته شود؟ متاسفانه عملکرد برخی افراد در بدنه دولت این نگرانی را در دل مرد مقوت بخشیده که مبادا این تذکرهم نادیده گرفته شود که ما در ان صورت بعد از۸ سال با یک صنعت هسته ای دکوری مواجه خواهیم شد که به هیچ در دی نمیخورد اگر نخواهیم بگوییم برجام همین کار رابا صنعت هسته ای کشور انجام میدهد. در پایان باید یاد اوری شود که مبادا در این هیاهوی جنجال های سیاسی یادمان رود این صنعت با خون فرزندان این مملکت ابیاری شده است پس برایمان مقدس است بنظر میرسد باتوجه دولت به تذکرات رهبری برجام تفسیری جز نرمش قهرمانانه نخواهد داشت.ما در یادداشت های بعدی به بررسی بند های دیگراین نامه خواهیم پرداخت به امید انکه منافع کشور بر هیاهوها فارغ شود.
تصاویر موشک های دوربرد سپاه در تونل های زیر زمینی در خبرگزاری فارس منتشر شد.
به گزارش فارس، نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای اولین بار اجازه تصویربرداری از تونل های زیرزمینی سپاه که موشک های بالستیک دوربرد در آن نگهداری می شوند را صادر کرد و صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نیز فیلم آن را پخش کرد.
در این تونل های پیچ در پیچ تعداد زیادی از موشک های دوربرد -که در این تصاویر موشک «قدر» است- دیده می شود. موشک قدر ازجمله موشک های بالستیک و دوربرد سپاه است که در ۲ نوع F و H تا کنون ارائه شده که نمونه اول، ۲هزار و نمونه دوم ۱۷۰۰ کیلومتر برد دارد.
موشک «سجیل» نیز از دیگر موشکهای مهم و بالستیک سپاه با برد ۲هزار کیلومتر است.
البته سردار حاجی زاده در خلال این بازدید گفته است که موشک های دوربرد نسل جدید سپاه از سپاه آینده جایگزین نسل های قبلی خواهد شد.
وی همچنین گفته است که نیروی هوافضای سپاه در کمتر شهری هست که ایگاه موشکی نداشته باشد.
بنا بر آنچه اعلام شده، برخی از این تونل ها در اعماق ۵۰۰ متری در زیر کوههای بلند حفر شدهاند.
پایگاه خبری توفارقان– آذرشهر , گوگان , ممقان: همزمان با تشدید حملات روسیه به تروریستها در سوریه، ستاد مشترک ارتش سوریه از آغاز حملات وسیع برای آزادکردن مناطق جدید خبر داد. به گزارش فارس، سرلشگر «علی عبدالله ایوب» رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه امروز پنجشنبه خبر داد که ارتش سوریه حملات وسیعی برای آزادی مناطق […]
همزمان با تشدید حملات روسیه به تروریستها در سوریه، ستاد مشترک ارتش سوریه از آغاز حملات وسیع برای آزادکردن مناطق جدید خبر داد.
به گزارش فارس، سرلشگر «علی عبدالله ایوب» رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه امروز پنجشنبه خبر داد که ارتش سوریه حملات وسیعی برای آزادی مناطق جدید آغاز کرده است.
دیروز منابع وابسته به مخالفان سوریه خبر داده بودند که ارتش سوریه در جنوب ادلب و شمال استان حماه، عملیات گستردهای را با حمایت هوایی روسیه آغاز کرده است.
علی ایوب به خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، گفت: ارتش عملیات بزرگی برای آزادسازی مناطقی آغاز کرده است که از وجود تروریسم رنج برده است.
به گفته این مقام سوری، حملات هوایی روسیه به تروریستها، سبب تضعیف گروههای مختلف مسلح و سبب کمک به ارتش سوریه شده است.
سرلشگر علی ایوب از ژوئیه سال ۲۰۱۲ پس از کشته شدن سرلشگر «فهد جاسم الفریج» در بمبگذاری دفتر امنیت ملی سوریه رئیس ستاد مشترک ارتش سوریه شد.
گفته میشود از روز گذشته تاکنون که عملیات هماهنگ زمینی ارتش سوریه با عملیات هوایی روسیه در جنوب ادلب و شمال حماه آغاز شده است، مساحتی نزدیک به ۵۰ کیلومتر مربع در محور مورک در ریف شمالی حماه آزاد شده است؛ مناطقی که تحت کنترل ائتلاف «جیش الفتح» (وابسته به ترکیه و عربستان) بود.
امروز نیز جنگندههای روس حملات متعددی به مواضع «جیش الفتح» در مناطق «قرقور»، «الشیخ سندیان»» در ریف حماه و سلسله کوههای الاحر در لاذقیه انجام دادند.
همچنین حملات مشابهی به منطقه مهم «سهل الغاب» در ریف حماه و «جبل الزاویه» انجام و مواضع متعلق به تروریستهای «جیش الفتح» منهدم شد.
«از دریا تا رود»،عملیات بزرگ زمینی در سوریه در همین حال روزنامه لبنانی الاخبار به نقل از یک فرمانده میدانی تاکید کرد که عملیات بزرگ زمینی ارتش سوریه بعداز هماهنگی بین روسیه، ایران و سوریه با نام از دریا تا رود آغاز شد.
به گزارش ایرنا، وی گفت که راهبرد روسیه در جنگ علیه تروریسم کاملا روشن است و حتی دشمنان مسکو این راهبرد را دریافته و می دانند که اهداف آن واقعی و عملیاتی است و آن بازگرداندن سیطره کامل دولت سوریه بر همه مرزهای با ترکیه و عراق است.
این فرمانده میدانی خاطرنشان کرد که این عملیات زمینی، بزرگ و پیچیده است و ما نمی خواهیم برای آن سقف زمانی و جغرافیایی تعریف کنیم.
وی تصریح کرد: مسکو براساس این راهبرد، یک سامانه نظامی ویژه برای جنگ علیه تروریست ها در سوریه مستقر کرده و پل هوایی از چند هفته گذشته برای انتقال و استقرار تجهیزات نظامی مانند جنگنده ها ، بالگردها ، زره پوش ها و تانک ها ، توپخانه های جدید بین روسیه و سوریه برقرار است.
شناسایی و اطلاعات الاخبار در زمینه اطلاعات و شناسایی به نقل از این فرمانده میدانی نوشت: اتاق هماهنگی اطلاعات فعال است و شامل افسران نظامی اطلاعاتی روس، سوری و ایرانی و تیمی از واحد اطلاعات حزب الله لبنان است.
وی افزود: ماموریت این اتاق اطلاعات، آماده کردن بانک اهداف در سراسر مناطق شمالی سوریه است و سرانجام این طرف سوری است که اهداف تعیین شده را که شامل مقرهای فرماندهی ، مخازن سلاح ، پایگاه های آموزشی و محل تجمع تروریست ها می باشد، به روس ها برای بمباران اعلام می کند.
این فرمانده نظامی تاکید کرد: تحرکات سریع ترک ها برای کمک به گروه های تروریستی تکفیری بیانگر موفقیت آمیز بودن بمباران اهداف تعیین شده است.
وی تصریح کرد: روسیه به همه طرف های منطقه ای و بین المللی به ویژه ترکیه به طور مستقیم ابلاغ کرده است که در جنگ علیه تروریسم جدی است و این جنگ متوقف نخواهد شد و نیروی هوایی روسیه از آنها برای حمله به مواضع گروه های تروریستی اجازه نمی گیرد.
الاخبار به نقل از یک منبع آگاه در باره تصمیم مسکو برای حمله به مواضع تروریست های تکفیری با موشک های دوربرد ، نوشت: هدف نخست مسکو مطمئن ساختن همپیمانانش از جدی بودن آن در جنگ علیه تروریسم است و هدف بعدی آن دادن این پیام به دیگران بود که روسیه تا آخر خط برای حمایت از دولت سوریه ایستاده است.
این فرمانده میدانی گفت: فرماندهی روسیه با استقرار گروهی از افسران خود در کنار نیروهای زمینی ارتش سوریه با هدف ایجاد هماهنگی با نیروهای هوایی موافقت کرده و این در حالی است که انتظار می رود در چند ساعت آینده بالگردهای هجومی ارتش روسیه هم وارد جنگ علیه گروه های تروریستی تکفیری شوند.
عملیات زمینی الاخبار در باره عملیات زمینی به نقل از منابعی نوشت: نیروی زمینی ارتش سوریه که تعدادی از نیروهای ویژه حزب الله آنها را همراهی می کنند به طور گسترده ، با روحیه بالا و براساس یک طرح دقیق ، عملیات بزرگ زمینی علیه تروریست های تکفیری را شروع کرده اند.
این روزنامه لبنانی افزود: هدف مرحله نخست عملیات بزرگ زمینی که دیروز شروع شد، جدا کردن ریف جنوبی ادلب از ریف شمالی حماه است تا با ایجاد یک منطقه امن، هرگونه امید گروه های تروریستی برای پیش روی جدید به سوی حماه از بین برود.
الاخبار خاطرنشان کرد: عملیات زمینی از چند محور در دو ریف شمال غربی و شمال شرقی حماه شروع شد و نیروهای ارتش سوریه در شرق به سوی روستاهای عطشان و معان و در غرب به سوی کفرنبوده ، المغیر و الهبیط در ریف جنوبی ادلب پیش روی کردند.
این روزنامه لبنانی، محور دیگرعملیات را غرب و جنوب غرب شهرک مورک به سوی لحایا، معرکبه و لطمین اعلام کرد و نوشت که بیشتر این مناطق توسط جنگنده های روسیه با دقت بمباران شده بودند.
الاخبار تصریح کرد: نیروهای زمینی ارتش سوریه که تحت حمایت هوایی جنگنده های روسی و سوری قرار داشتند با سرعت در محورهای تعیین شده پیشروی و اهداف مورد نظر را آزاد و در آنها مستقر شدند.
این روزنامه لبنانی نوشت: نیروهای ارتش سوریه حدود ۷۰ کیلومتر مربع از مناطق اشغال شده را که عموما تحت اشغال جیش الفتح بود، بعدازدرگیری های سخت با تروریست های تکفیری آزاد کردند.
واکنش گروه های تروریستی تکفیری و ترکیه الاخبار در ادامه گزارش خود خاطرنشان کرد: گروه های تروریستی مسلح درصدد تغییرات گسترده در ساختار فرماندهی، تاکتیک ها و اتاق های عملیات خود برآمده اند و تلاش دارند در برخی مناطق متمرکز شوند.
این روزنامه لبنانی تصریح کرد: نشانه هایی از تسریع در ارسال سلاح های آمریکایی برای عناصر مسلح تروریست دیده شده و این روند تحولات در موضع دولت ترکیه را که سرگردان نشان می دهد، آشکار کرده است.
الاخبار نوشت: بسیاری از مستشاران نظامی ترک از خطوط اولیه درگیری ها به نزدیک مرزهای ترکیه عقب نشینی کرده و این کشور برای انتقال گسترده خانواده های تروریست های تکفیری از مناطقی گسترده در ادلب و ریف آن به ویژه دو شهر جسر الشغور و جبل الزاویه همکاری می کند.