معرفی کتاب لحظه های ناب
دفاع مقدس را بدون تردید میتوان معجزه قرن بیستم خطاب کرد این حرف مبالغه یاهرچیزی مثل ان نیسب بلکه اتفاقات روی داده دراین امر موید این مطلب است که ما د ر نظر داریم این اتفاقات راازلابلای کتب مختلف بیرون کشیده وبه تماشای مخاطب حقیقت جو بگذاریم دراین راه کمک ازان مادر بی نشام می طلبیم.اسلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
درشروع این سلسله خاطره ها ابتدا کتاب رامعرفی وخاطره ای ازان را بازگو خواهیم کرد دراین هفته ما کتاب لحظه های ناب که اختصاص به روایت خاطرات حاج عبدالحسین ابوالحسنی دارد راانتخاب کرده ایم.
این کتاب که مشتمل بر207 صفحه است درخاطره های کوتاه وجذاب حال وهوای ان روزهای جبهه ها راروایت میکند این کتاب به همت مرکز حفظ ونشر آثار دفاع مقدس لشکر عشورار به چاپ رسیده است.
نمونه ای از خاطرات این کتاب (صفحه 145 کتاب)
آسمان هم بغض کرده بود!
آن ها که برگشتند می گفتند"آقا مهدی شیر میدان جنگ بود نارنجک ها رابه کمر میبست ودر زیر اتش خود رابه خاکریز دشمن می رسانید.نارنجک ها رابه طرف آن ها پرتاب میکرد ودوباره اززیر اتش تیربار عبور میکرد وبرمیگشت"چندین بار این کار را انجام داده بود ما روی خاکریز بنه نشسته بودیم وگاهی نخل ها مانع می شد که آن طرف را ببینیم اما به وسیله ی بی سیم فهمیدیم که اقا مهدی زخمی شده برادر تند گویان که معاون واحد دریایی لشکر بود بایک قایق بادی که یک طرفش هم ترکش خورده بود کنار دجله بود با شنیدن صدای فریاد قایق راروشن کرد وحرکت کرد دران لحظات دشمن وارد آن طرف شده بود وعلی تجلایی واصغر قصاب وچند فرمانده دیگر کنار نیروهایشان شهید شده بودند قایق که به آن هارسید اقا مهدی راداخل ان گذاشتند ولی یک ملعون عراقی درست در وسط دجله با ار.پی .چی قایق رازد.گویا داخل قایق یک گالن بنزین هم بود دریک آن قایق شعله کشید وبه زیر اب رفت ماازدور شاهد ماجرا بودیم دیدیم که هوا غبار الود شد وسکوت سنگینی برفضا حاکم شد درست مثل همان حالتی که شنیده بودیم ودر کربلا بعد ازشهادت اما حسین رخ داده بود من خودم غرق تعجب بودم که شنیدم بی سیم چی که تازه کنا بنه امده بود وقضیه را نمیدانست پرسید((چرا هوا این طوریشد؟))نتوانستم به او جواب بدهم سه بار سوالش را تکرا کرد تازیر لب زمزمه کردم گویا یکی ازبندگان محبوب خدا شهید شده است