جدول | مرور سریع بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و استان تهران
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به منظور آگاهی سریع و صحیح کاربران خود از «موضوعات اصلی» مطرح شده در بیانات و پیامهای رهبر معظم انقلاب اسلامی «مرور سریع» این بیانات و پیامها را در اختیار کاربران خود قرار میدهد.
آنچه در ادامه میآید «مرور سریع»بیانات در دیدار خانوادههای شهدای هفتم تیر و جمعی از خانوادههای شهدای استان تهران است.
در مرور سریع این بیانات میخوانید: موضوعات اصلی مطرح شده در بیانات جملات طلایی بیانات پیشنهاد بیانات یا پیامهای مرتبط با موضوعات اصلی برای مطالعه بیشتر واژگان کلیدی مطرح شده در بیانات جزئیات تکمیلی قابل توجه در متن بیانات «مرور سریع» در قالبهای pdf (از اینجا) و word (از اینجا) در دسترس کاربران است.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى
بسماللهالرّحمنالرّحیم(۱) الحمدلله ربّ العالمین، والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین.
خیلی خوشآمدید برادران و خواهران عزیز! یکی از شیرینترین دیدارها برای این حقیر، همیشه دیدار با شماها است؛ چه آنهایی که یادگاران دوران دفاع مقدّسید و ارزشمندترین خاطرات را در ذهن ما زنده میکنید، چه جوانهای عزیز و نسلهای بعدی که در طول این چند ده سال به این مجموعهی مبارک ملحق شدهاند. امیدواریم انشاءالله برکات الهی شامل حال همهی شما باشد و بتوانید آن راه مستقیم -صراط مستقیم- و جهاد مقدّس را در همهی احوال دنبال کنید که این، راز سعادت و نجاح بشر در دنیا و آخرت است.
اوّلاً ماه مبارک ذیحجّه ماه مهمّی است، قدر بدانیم. بجز عید شریف غدیر و عید مبارک قربان، آنچه در این ماه -غیر از این دو مناسبت- مهم است، مناسبت عرفه است؛ روز عرفه را قدر بدانید؛ خود را برای ورود به درگاه خشوع در مقابل پروردگار آماده کنیم. روز بزرگی است روز عرفه. ما دچار غبارگرفتگی و زنگزدگی در دلهایمان میشویم؛ تضرّع، خشوع، ذکر، توسّل، این زنگها را و این غبارها را میزداید و روزهای مشخّصی، فرصتهای برتری برای این زنگزدایی و رنگزدایی و غبارروبی هست که از جملهی برترینِ آنها عرفه است. روز عرفه را قدر بدانید. از ظهر عرفه تا غروب عرفه ساعات مهمّی است؛ لحظهلحظهی این ساعات مثل اکسیر، مثل کیمیا حائز اهمّیّت است؛ اینها را با غفلت نگذرانیم.
یک نمونه [از اعمال]، این دعای عجیب امام حسین (علیهالسّلام) در عرفه است که مظهر خشوع و تذلّل و ذکر و مظهر ابتهال(۲) در مقابل پروردگار است. یک نمونهی دیگر دعای امام سجاد (سلاماللهعلیه) در صحیفهی سجّادیّه است.(۳) اینها را با تأمّل و با تفکّر بخوانید؛ این توشهی شما است.
راهی که شما [در پیش] دارید، راه طولانی، دشوار و بسیار ارزشمندی است. خب، راههای زندگی زیاد است؛ همه دارند زندگی میکنند، همه دارند نان درمیآورند، کار میکنند -کارهای مباح، کارهای مستحب، کارهای حرام- امّا این راهی که شما انتخاب کردید، راه بینظیری است؛ جواهر است در قبال خاکوخاشاک و سنگریزهها؛ راه مهمّی است. از جملهی آن راههای زندگی است که تاریخ را میسازد، ملّتها را سربلند میکند، کشورها را نجات میدهد، آیندهها را میسازد و برتر از همه، رضوان الهی و بهشت اخروی و دنیوی را نصیب شما میکند؛ این راه، یک چنین راهی است. خب، طبعاً به موازات اهمّیّت این راه، خستگیها و دشواریها و خاروخاشاکها هم در این راه زیاد است؛ نیرو لازم دارد، نشاط لازم دارد؛ این اعمال، این توجّهات، آن نشاط را در شما بهوجود میآورد. از معنویّت، از توسّل، از خشوع غافل نباشید. هر دقیقهی تضرّع در مقابل پروردگار، یک ذخیرهی ارزشمندی در دل انسان بهوجود میآورد. این عرض اوّل ما.
امّا دربارهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. چهار کلمه است که هرکدام از این چهار کلمه یک عمقی دارد، یک مغزی دارد، یک شرحی دارد. شما در داخل سپاه مشغول فعّالیّت و سرگرم فعّالیّتید؛ شاید بهقدر آیندگان، بینندگان، مطالعهکنندگانِ بعدی فرصت پیدا نکنید روی اینها تکیه کنید و تعمّق کنید، امّا جای تعمّق دارد: «سپاه»، «پاسداری»، «انقلاب» و «اسلام». اینها چهار کلمه است که اسم شما و عنوان شما از اینها تشکیل شده.
امّا سپاه. شما سپاهید؛ خب، پاسداری از انقلاب، مخصوص سپاه پاسداران که نیست؛ همه موظّفند -هر انسانی، هر موجود مؤمنی موظّف است- امّا خصوصیّت سپاه این است که یک سازمان است، یک مجموعهی منظّم است، سپاه است. این سپاه بودن، تکیهی بر روی نظم و انضباط و کار مدیریّتی و نتیجهبخش بودنِ هر ذرّه کار [است]. وقتی پراکندگی بود، پریشانی بهوجود میآید، خیلی از کارها هدر میرود، [امّا] وقتی سازمان بود، مجموعه بود، تشکیلات بود، نظم و انضباط برقرار بود، مثل جدولکشی در زیر یک سدّ پُر از آب است که اگر درست انجام بگیرد، یک قطره آب هدر نخواهد رفت و همه به محلّ مورد نیاز میرسد. خصوصیّت سپاه بودن این است.
ما در مجموعهی تنظیمات کشوری جایی را نداریم جز سپاه که برای پاسداری از عزیزترین حادثهی تاریخی این کشور و حادثهی جاری این کشور -که حالا شرح خواهم داد- یک وظیفهی سازمانی برای خودش تعریف کرده باشد. بنابراین معنای سپاه بودن، سازمانیافتگی است، معنایش نظم است، معنایش مأموریّتهای تعریفشده و مشخّص است.
یک بُعد دیگرِ سپاه بودن و سازمانیافته بودن، پیر نشدن است؛ سازمان، پیر نمیشود. توالی نسلها، دستبهدست شدنِ معرفتها، تجربهها نمیگذارد که یک سازمان پیر بشود؛ دائماً تجدید حیات میکند. فقط هم دستبهدست شدنِ معرفتها نیست؛ رشد هم پیدا میکند. یعنی امروز سپاه به معارفی در زمینههای مختلف دست پیدا کرده است که سی سال پیش به این روشنی، به این وضوح این معارف را نداشت. دستاوردهای معرفتی سپاه در زمینههای مختلف روزبهروز رشد پیدا میکند، عمق پیدا میکند. این، خاصیّت دیگرِ سازمان بودن و منظّم بودن و تشکیلاتی بودن است.
یک خصوصیّت دیگر، تربیت عناصر جدید است؛ هم عناصر درونی، هم عناصر بیرونی. وقتی تشکیلات هست، وقتی منظّم است، انسانها در درون تشکیلات تربیت میشوند و عنصرهای کارآمد و فهیم بهوجود میآیند؛ در حالت گسیختگی سازمانی، این خصوصیّت بهدست نخواهد آمد. علاوهی بر تربیت درونی، تربیت بیرونی هم هست. امروز سپاه بر روی افکار عمومی اثر میگذارد؛ بر روی سازندگی جوانها و انسانها اثر میگذارد؛ عناصر صادراتی سپاه به دستگاههای مختلف که خیلی هم فراوان است -که عناصری را برای مدیریّت دستگاههای مختلف، سپاه در طول این سالها مرتّباً از میان خودش صادر کرده- بر روی آن مجموعهها و تشکیلاتها اثر میگذارند. بنابراین تربیت انسانها و رشد دادنِ عناصر مستعد، از جملهی دیگر خصوصیّاتِ اینها است.
[سپاه] مظهر اقتدار میدانی است؛ خصوصیّت سپاه بودن این است. اقتدار در عرصهی سیاسی، در عرصهی تبلیغات یک حرف است، اقتدار بر روی زمین در میدان، یک حرف دیگر است. اقتدار میدانی موجب میشود که اقتدار سیاسی هم بهوجود بیاید. وقتی شما بر روی زمین دارای اقتدار هستید، میتوانید تصرّف کنید، میتوانید کار کنید، میتوانید دفع کنید، میتوانید جذب کنید. وقتی یک ملّتی این خصوصیّت را دارد، یا مجموعهای از یک ملّت وقتی دارای یک چنین خصوصیّتی است، این، اقتدار سیاسی را هم بهوجود میآورد، اقتدار هویّتی را هم بهوجود میآورد، عزّت هم میبخشد؛ و از این قبیل. سپاه، مظهر اقتدار میدانی است. البتّه اقتدار میدانی در عرصهی اقتصاد هم معنا دارد؛ در آنجا هم اگر یک مجموعهی اقتصادی قویّ فعّالِ نافذی وجود داشته باشد، آن هم اقتدار میدانی است، که در جای خود بحث دیگری است. بنابراین پاسداریِ «سپاه» از انقلاب اسلامی بهعنوان سپاه، بهعنوان سازمان، بهعنوان مجموعه، معنایی دارد که اگر این انتظام نبود، این سازمانیافتگی نبود، ازهمگسیختگی بود، [اگر] یک عدّهای بودند که همه مردمان مؤمن، همه هم طرفدار انقلاب اسلامی و میخواستند هم از انقلاب پاسداری کنند امّا این نظم سازمانی وجود نداشت، چیز دیگری از آب درمیآمد. این نظم سازمانی، این وجود سازمان، یکی از برکات بزرگ است؛ این مخصوص سپاه است.
خب، با این خصوصیّاتی که عرض کردیم، گفتیم که سپاه تجدیدپذیر است، کهنهبشو نیست، پیربشو نیست -افراد پیر میشوند امّا سازمان پیر نمیشود- معنای این آن است که از همهی عناصری که میتوانند به این تجدیدپذیری کمک کنند، باید استفاده بشود. خصوصیّت جوانگرایی -که خوشبختانه در سپاه به آن توجّه میشود و گرایش به آن نشان داده میشود که خصوصیّت مثبتی است- باید همراه با استفادهی از مجربّان، کارکشتگان و قدیمیها باشد؛ یعنی قدیمیهای سپاه، کارکشتههای سپاه که امتحان دادهاند، کارهایشان را کردهاند، فعّالیّتهای فراوانی داشتهاند، باید در این تجدیدپذیری مورد استفاده قرار بگیرند؛ بدون حضور آنها تجدیدپذیری مشکل خواهد بود یا گاهی ممکن نخواهد بود. انقطاع نسلی در سپاه نباید بهوجود بیاید؛ بخصوص که قدیمیهای ما کارها کردند، در عمل، امتحانها پس دادند که امتحانهای بزرگی است.
بنده با اینکه در آن زمان در جریان همهی خبرها قرار میگرفتم و بعدها هم اینهمه کتابهای جنگ را خواندهام، باز وقتی یک کتاب جدیدی مطرح میشود، میآید و بنده فرصت میکنم، توفیق پیدا میکنم میخوانم، باز یک باب تازهای در مقابل من گشوده میشود؛ حرفهای تازهای میشنوم. چه دنیای عجیبی، اقیانوس عمیقی این دوران هشتساله در مقابل ملّت ایران قرار داد که به این زودیها، به این آسانیها تمامشدنی نیست. خب، از آن کسانی که فعّال بودند، مؤثّر بودند [استفاده بشود]. البتّه نمیخواهم بگویم هرکس آن روز فعّال بوده، ما به اعتبار آن روز به او نمره بدهیم؛ نه، من بارها گفتهام، همهی ما -بنده در نزدیکیِ هشتادسالگی [یکجور]، شما جوانها یکجور، پیرها یکجور- در معرض امتحانیم، در معرض لغزشیم؛ هر لحظه ممکن است انسان لغزش پیدا کند: حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست کز اینجا به چه حالت برود(۴)
گاهی انسان، عمری را هم بخوبی گذارنده امّا یک امتحان سخت، انسان را از این رو به آن رو میکند. نمیخواهیم ادّعا کنیم که برای هرکسی آن روز مثلاً آنجا حضور داشته است، ما یک حریم امنیّتی درست کنیم و جرئت نکنیم [به او نزدیک بشویم]؛ نه، لکن آن گذشتهها را باید ارج نهاد، باید قدر دانست؛ و انسانهایی که توانستهاند در طول این سالها آن ذخیره را حفظ کنند برای خودشان، سالم نگه دارند خودشان را، اینها خیلی قیمت دارد. خب، این حالا معنای سپاه، به معنای یک سازمان، به معنای یک مجموعهی منظّم؛ این جزء اوّل اسم شما [است]. البتّه در این زمینه آدم بخواهد حرف بزند و شرح بدهد، بیشتر از اینها حرف هست؛ حالا دیگر این چند کلمه کافی است.
پاسدار؛ سپاه پاسداران؛ شما پاسدارید. پاسداری از انقلاب در واقع نماد ارادهی انقلابی کشور است؛ ارادهی انقلابی، حضور انقلابی؛ هویّت انقلابی. وقتی شما میگویید که وظیفهی این سازمان، پاسداری از انقلاب است، معنایش این است که ارادهی انقلاب همچنان مستحکم است و انقلاب حضور قاطع در عرصه و صحنه دارد؛ خب این خیلی معنای مهمّی است. انقلاب را نباید محدود کرد به حوادث انقلابیِ مثلاً آغاز انقلاب و شروع انقلاب و روزهای پیروزی انقلاب؛ آنها یک بخشی از انقلاب است. شاید اگرچنانچه کسی معنای انقلاب را درست ملاحظه کند، [میبیند] حرکت انقلابی و نهضت انقلابی یک بخش کوچکی از مجموعهی انقلاب است. انقلاب یعنی یک دگرگونی همهجانبه در یک مجموعهی بشری -یا در یک ملّت یا فراتر از یک ملّت، در یک نسل، در یک تمدّن- معنای انقلاب این است. حالا در دنیا اسم کودتاها را هم گاهی انقلاب میگذارند امّا انقلاب معنای خیلی عمیقتری دارد و این همان چیزی است که در کشور ما اتّفاق افتاد. آنچه در کشور ما اتّفاق افتاد، به معنای واقعی کلمه، یک انقلاب بود و هست و این ادامه دارد. در بحث انقلاب، تفاسیر مربوط به انقلاب را عرض خواهم کرد لکن در این بخش پاسداری، وقتی شما میگویید ما پاسدار انقلابیم، معنایش این است که انقلاب زنده است، انقلاب حاضر است، انقلاب موجود است. اگر انقلاب -آنچنان که بعضی ادّعا میکنند یا بعضی آرزو میکنند- مرده بود، پاسدار لازم نداشت؛ مرده که پاسدار نمیخواهد؛ پس انقلاب حضور دارد. پس معنای پاسداری انقلاب، متضمّن معنای حضور انقلاب است؛ یعنی شما میخواهید بگویید انقلاب هست؛ بعد عرض خواهم کرد که بله انقلاب هست و با قوّت و قدرت هم هست.
وقتی شما میگویید من پاسدار انقلابم، یکی از معانی پاسداری و یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد؛ پس شما هم وجود انقلاب را دارید با اسم خودتان تأیید میکنید، هم تهدیدهایی را که متوجّه انقلاب است دارید تبیین میکنید و از وجودشان خبر میدهید. خب اگر پاسدار انقلابیم باید این تهدیدها را بشناسیم. یکی از کارهای اساسی سپاه، رصد مسائل بینالمللی فقط برای شناخت تهدیدها است. رصد کردن مسائل بینالمللی و حوادث بینالمللی و خبرهای بینالمللی موجب میشود که ما بدانیم تهدیدها چیست؛ و همچنین رصد حوادث داخلی کشور؛ بنابراین سپاه یک موجود سربهزیر کنارنشستهی سرگرم کارهای اداری خود نیست؛ یک موجود آگاه، ناظر، بینا، متوجّه اطراف -هم متوجّه اطراف در کشور، هم متوجّه اطراف در سطح بینالمللی و در سطح منطقه- [است که] دارد نگاه میکند، مثل یک موجود زندهی بیدار، برای اینکه ببیند از کجا تهدید وجود دارد. نسبت به چه کسی [یا] نسبت به چه تهدید وجود دارد؟ اینجا شخص مطرح نیست؛ [بلکه] تهدید وجود دارد نسبت به انقلاب؛ [لذا] رصد دائمی باید بکنید. بخشهای اطّلاعاتی سپاه و هرآنچه پهلو میزند به مسائل اطّلاعاتی سپاه، ناظر به این معنا است. البتّه درجات مختلف، سلسلهمراتب، کادرها باید در جریان این مسائل قرار بگیرند، باید در جریان تهدیدها قرار بگیرند تا همه بدانند که چهکار دارند میکنند و چهکار میخواهند بکنند. اگر سلسلهمراتب سپاه ندانند که چه تهدیدهایی متوجّه آن چیزی است که آنها پاسدارش هستند، معلوم نیست بتوانند درست به وظیفه عمل کنند. وقتی انسان فهمید تهدید چیست و از کجا است، انگیزه پیدا میکند.
بنابراین یکی از ابعاد کلمهی پاسداری، کمربستهی انقلاب بودن و هشیاری و بیداری دائمی است؛ همانی که در نامهی امیرالمؤمنین هست؛ وَ اِنَّ اَخَا الحَربِ لَاَرِق؛(۵) برادرِ جنگ، بیدار است. لازم نیست این جنگ، جنگ موجود و حاضری باشد؛ نه، آن کسی که خود را برای جنگ آماده کرده، باید بیدار باشد. جنگ با چه کسی؟ ما شروعکنندهی جنگ که هیچوقت نبودیم و نخواهیم بود؛ با آدمها یا ملّتها یا دولتهای بیطرف و بیاذیّت که ما جنگی نداریم؛ جنگ ما با مزاحمین و با معارضین و با تهدیدکنندهها است. «لَاَرِق»؛ اَرِق یعنی بیدار؛ دائم بیدار است. پس یک بُعد از معنای کلمهی پاسداری، بیداری و کمربستگی دائمی است.
طبعاً وقتی تهدیدها را شناختید، آمادگیهای متناسبش را پیدا میکنید. یک روزی بود که تهدید الکترونیک نبود، آن روز لازم نبود کسی برود دنبال مسائل الکترونیک؛ امروز هست، لازم است که بروند دنبالش؛ آقای فرمانده و سردار عزیزمان شرح دادند. اینجا در این حسینیّه، بچّههای سپاه آمدند پیشرفتهای برجسته و چشمگیر و بسیار خوب خودشان را در معرض دید کسانی که اهل تشخیصند قرار دادند، معلوم شد سپاه در این زمینه هم کار زیادی کرده؛ در همهی زمینهها همینجور. وقتی تهدید را شناختید، وسیلهی خنثی کردن تهدید را هم خواهید شناخت و دنبالش خواهید رفت؛ اگر دارید، حفظش میکنید و اگر ندارید، آن را تهیّه میکنید.
این پاسداری در واقع متضمّن دو معنا است؛ یک معنای پاسداری یعنی حراست کردن و حفاظت کردن، یک معنای پاسداری یعنی گرامی داشتن، پاسداشت کسی یا چیزی را داشتن، یعنی آن را انسان گرامی بدارد، آن را محترم بدارد؛ این هم هست. معنای پاسداری از انقلاب فقط حفاظت از انقلاب نیست -که این شرحی که دادیم مربوط به حفاظت بود- بلکه به معنای گرامی داشتن انقلاب، اهمّیّت دادن به انقلاب، بزرگ داشتن انقلاب هم هست. انسان پاس کسی را بدارد یعنی او را گرامی بدارد، قدر او را بشناسد، اهمّیّت او را بداند؛ این احتیاج دارد که انسان انقلاب را درست بشناسد [لذا] باید معرفت به انقلاب پیدا کنید. در سطح سپاه، در تمام سلسلهمراتب سپاه، باید معرفت به انقلاب یک معرفت آگاهانه، روشن، جامع بوده باشد؛ انقلاب را درست باید [شناخت]. اگر در زمینهی کارهای فرهنگی در این مورد، کاستیای وجود دارد، حتماً باید برطرف بشود؛ نگاه کنید ببینید. بایستی برادران و خواهران سپاه از صدر تا ذیل مجهّز باشند به منطق مستحکم انقلاب؛ چون ضدّ انقلاب امروز از طرق مختلفی وارد میشود. یکی از راههای ورود و نفوذ -که حالا در مورد نفوذ هم یک کلمهای عرض خواهم کرد؛ ما همینطور مدام دربارهی نفوذ دشمن تکرار میکنیم، تأکید میکنیم- ایجاد خلل در باورها است؛ باور انقلابی، باور دینی. در معرفتهای انقلابی و دینی اختلال ایجاد میکنند؛ رخنه کردن در اینها است. و از همهی طرق هم استفاده میکنند و آدمهای گوناگونی هم دارند؛ استاد دانشگاه هم دارند، فعّال دانشجویی هم دارند، نخبهی فکری و علمی هم دارند؛ همهجور آدمی برای ایجاد این رخنهها هستند. برادران در سطوح مختلف سپاه بایستی این آمادگی را و این اقتدار منطقی را داشته باشند. قبل از انقلاب، ما از این قوّت منطق در موارد زیادی استفاده میکردیم؛ بچّههای جوان، آن زمان در بحثهایی که ما داشتیم -بحثهای قرآنی و مانند اینها، نهجالبلاغه و قرآن و این چیزها، بنده داشتم- به من میگفتند که ما در دانشگاه در مقابل مارکسیستها دیگر حالا کم نمیآوریم؛ قبلاً کم میآوردیم؛ حرف داریم، منطق داریم، استدلال میکنیم؛ فقط رد کردن هم نیست، اثبات میکنیم و حقایقی را بیان میکنیم. در جوانی که امروز در سپاه مشغول فعّالیّت است، باید یک چنین قدرت اقناعی، یک چنین قدرت منطقی و قوّت بیانی وجود داشته باشد؛ این جزو کارهای اساسی است؛ این پاسداری از انقلاب و پاسداشت انقلاب است؛ یعنی گرامی داشتن انقلاب، حقّ انقلاب را ادا کردن، قدر انقلاب را دانستن.
یک بُعد دیگر از پاسداشت انقلاب و پاسداری انقلاب، شناخت دشمن است؛ دشمن را بشناسیم. البتّه شماها دشمن را میشناسید؛ دشمن استکبار جهانی است که مظهر کاملش هم، آمریکا است و عواملش هم رژیمهای مرتجع و آدمهای خودفروخته و آدمهای ضعیفالنّفس و مانند اینها هستند؛ دشمن برای شما شناختهشده است؛ بایستی از این شناخت استفاده کرد. نقاط ضعف دشمن را -نقاط ضعف معرفتی و عملی دشمن را- باید شناسایی کرد و اینها را به رخ انسانهایی که احتیاج دارند این مطلب به رخ آنها کشیده بشود، کشاند. دشمنان انقلاب اسلامی همان کسانی هستند که ده پانزده سال قبل وارد منطقه شدند، شعارشان ایجاد امنیّت بود؛ امروز شما نگاه کنید کجای این منطقه امنیّت دارد؟ ناامنی سراسر این منطقه را گرفته؛ غرب آسیا و شمال آفریقا. وقتی به افغانستان حمله کردند، شعارشان مبارزهی با تروریسم بود [امّا] امروز تروریسم همهی منطقه را فرا گرفته؛ آن هم چه تروریسمی! تروریسم وحشی و خشن؛ تروریسمی که آدمهایش انسانها را -دشمنان خودشان را- زندهزنده در آتش جلوی چشم همه میسوزانند؛ از امکانات گوناگون فنّی هم استفاده میکنند برای اینکه این منظره را درست به چشم و باور همهی مردم دنیا منتقل کنند و منعکس کنند؛ تروریسم اینجوری! عناصر تکفیری امروز اینجور هستند؛ بچّه را در مقابل مادرش میکُشند، پدر و مادر را در مقابل فرزندانشان سر میبُرند. اینها آمده بودند تروریسم را در منطقه با این شعار و با این ادّعا -نمیگویم خواست واقعیشان این بود؛ شعارشان این بود- از منطقه برچینند؛ امروز کجای منطقه تروریسم نیست؟ آمده بودند به ادّعای خودشان دموکراسی ایجاد کنند؛ امروز مرتجعترین و مستبدترین و دیکتاتورترین رژیمهای این منطقه به کمک آمریکا و متّحدین آمریکا دارند سرِ پای خودشان میایستند و به جنایات خودشان ادامه میدهند. واقعاً یکی از مشکلات اساسی آمریکا این است؛ این مشکل به پَروپای سیاستمداران آمریکا هم پیچیده؛ حسابی درگیرند. از رژیمهایی حمایت میکنند که در طول سالهای متمادی شعار ضدّ دیکتاتوری و شعار حقوق بشری آنها با وجود این رژیمها نقض میشود؛ این الان در بین روشنفکران و نخبگان سیاسی و فکری آمریکا، حسابی مسئله ایجاد کرده؛ نمیتوانند جواب بدهند؛ این دشمن یک چنین موجودی است. دشمنی که در مقابل ما است، آن مسئلهی حقوق بشرش، آن مسئلهی دموکراسیاش، آن مسئلهی تروریسمش، آن مسئلهی ایجاد امنیّتش، آن مسئلهی صلح؛ میگفتند ما میجنگیم برای صلح؛ کو صلح؟ همهی منطقه را آلودهی به جنگ کردند؛ کجای این منطقه الان جنگ نیست؟ دشمن این است. آنکه انقلاب در مقابل او ایستاده، آنکه شما در مقابلش سینه سپر کردهاید، این است؛ یک چنین موجودی با اینهمه تناقض، با اینهمه نقطهی ضعف، با اینهمه خلل معرفتی و عملی؛ این است آن دشمن. یکی از خصوصیّات پاسداری از انقلاب این است که چشم را باز کنیم، اینها را ببینیم، دشمن را بشناسیم؛ هم انقلاب را بشناسیم، هم دشمن را بشناسیم؛ حالا این هم مربوط به پاسداری. البتّه در مورد پاسداری و معنای پاسداری و عمق این معنا هم باز اگر کسی بخواهد حرف بزند، یک کتاب حرف هست.
امّا انقلاب؛ عرض کردیم پاسداری از انقلاب. انقلاب یک امر مستمر است؛ یک امر دفعی نیست که بگوییم در تاریخ فلان، مثلاً یک حادثهای اتّفاق افتاد، یک عدّهای به خیابان آمدند، ده روز، بیست روز، دو ماه، شش ماه طول کشید و حکومت سرنگون شد؛ انقلاب این است؛ نه، این انقلاب نیست؛ این یک بخشی از انقلاب است. انقلاب یک حقیقت ماندگار و حقیقت دائمی است. انقلاب یعنی دگرگونی؛ دگرگونیهای عمیق در ظرف شش ماه و یک سال و پنج سال بهوجود نمیآید؛ علاوه بر اینکه اصلاً دگرگونی و صیرورت -یعنی حالی به حالی شدن، تحوّل- اصلاً حدّ یقف ندارد؛ هیچوقت تمام نمیشود؛ انقلاب یعنی این. انقلاب یک امر دائمی است. حرفهایی یک عدّه [میزنند] -منبع این حرفها، به قول خودشان، اتاق فکرهای خارجی است، اینجا هم این حرفها را بعضیها در روزنامهها و در مجلّهها و در حرفهای گوناگون خودشان رِلِه میکنند و همانها را تکرار میکنند و به زبان ایرانی آنها را بیان میکنند؛ [امّا منبع] حرف از آنجا است- که بله، انقلاب تمام شد. حالا یک نفر بیعقلی پیدا میشود بصراحت میگوید انقلاب را باید به موزه سپرد، بعضیهای دیگر هم هستند اینقدر بیعقل نیستند، به این صراحت نمیگویند، در پوشش این حرف را میزنند؛ جوری حرف میزنند که معنایش این است که انقلاب تمام شد؛ تبدیل انقلاب به جمهوری اسلامی. اصلاً قابل تبدیل نیست؛ جمهوری اسلامی باید مظهر انقلاب باشد. یعنی همان حالت تجدیدپذیری، همان حالت تحوّل دائمی، همان حالت باید در جمهوری اسلامی وجود داشته باشد والّا جمهوری اسلامی نیست؛ حکومت اسلامی نیست؛ انقلاب یک امر مستمر است.
خب، انقلاب چهکار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(۶) اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(۷) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه.
خب، حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی همهی این چیزهایی که بشر برای بِهزیستی خود، برای سعادت خود به آنها احتیاج دارد. مثلاً عزّت ملّی جزو حیات طیّبه است؛ ملّت ذلیل، توسریخور، حیات طیّبه ندارد. استقلال، وابسته نبودن به بیگانگان و به دیگران جزو حیات طیّبه است. حیات طیّبه را فقط در عبادات و در کتابهای دعا که نباید جستجو کرد؛ واقعیّات زندگی اینها است. حیات طیّبهی یک ملّت، از جمله این است که این ملّت، عزیز زندگی کند، سربلند زندگی کند، وابسته نباشد، مستقل زندگی کند. حالا کتاب مینویسند برای ردّ استقلال! انسان واقعاً تعجّب میکند که چطور، افرادی رویشان میآید این حرفها را امروز بزنند. دزدی میآید سر گردنه، جلو کاروان را میگیرد، بِزور از آنها مطالبهی هست و نیستشان را میکند؛ یک نفر هم بگوید بله، امروز مصلحت این است که ما برویم جزو ایشان؛ هرچه میفرمایند عمل کنیم! این حرف زدن در نفی استقلال، یک چنین چیزی است. عرض کردیم استقلال، آزادی در ابعاد یک ملّت است. از آزادی به اسم دفاع میکنند، استقلال را میکوبند. استقلال یعنی آزادی؛ منتها نه آزادی یک شخص، آزادی یک ملّت از تحمیلها، از توسریزدنها، از عقب نگهداشتنها، از استثمارها، از تسمه از گردهی ملّتها کشیدنها؛ یک ملّت، از این چیزها که آزاد شد میشود مستقل.
یکی از چیزهایی که حیات طیّبه را تأمین میکند، پیشرانی در علم و تمدّن جهانی است. یک ملّتی بتواند در مجموعهی دانش جهانی و مدنیّت جهانی، حالت پیشران داشته باشد و جلو ببرد؛ برای ارتقای کلّ بشریّت، یک نردبان جدیدی را جلوی پای بشریّت بگذارد؛ این یکی از اجزای حیات طیّبه است. غربیها اینجور نیستند؛ بله، پیشرفتهای مادّی زیاد آوردند، در این زمینهها حرفهای جدید زدند، هنوز هم دارند میزنند، منتها این را همراه کردند با چیزی که سقوط از این نردبان در آن حتمی است؛ بله، نردبان را جلوی پای بشر میگذارند منتها کاری میکنند که از این نردبان حتماً بشر سقوط خواهد کرد؛ اخلاق را فاسد میکنند. شما امروز ملاحظه کنید در فرهنگ غربی زشتترین و شنیعترین کارها دارد شکل عادی، عرفی، قانونی میگیرد که اگرچنانچه کسی با اینها مخالفت بکند، محکوم میشود که چرا مخالفت میکند؛ به صرف اینکه انسان دلش میخواهد! خب، خیلی چیزها انسان دلش میخواهد. کار این پردهدریها در غرب به کجا خواهد رسید؟ راه علاج ندارند؛ یعنی راه خلاص قطعاً ندارند؛ این راهی که اینها دارند میروند، اینجور که اینها دارند در انحطاط اخلاقی پیش میروند، پدر غرب را در خواهد آورد، نابودشان خواهد کرد. بیچاره مردمشان، انسان دلش برای مردم این کشورها و این ملّتها میسوزد؛ مردم بیچارهای هستند. نخبگان، تأثیرگذاران، برنامهریزان، سیاستگذاران، روی اهداف خبث و پلید خودشان کارهایی دارند میکنند. خب، پس پیشرانی در علم و تمدّن بشری، همراه با معنویّت، همراه با معنویّت. آن روز در یک مجموعهای(۸) -به نظرم پخش هم شده- گفتم فرض کنید بیست سال دیگر، سی سال دیگر کشور جمهوری اسلامی را مثلاً با ۲۰۰ میلیون یا ۱۸۰ میلیون یا ۱۵۰ میلیون جمعیّت با پیشرفتهای شگرف مادّی و علمی و صنعتی و با استقرار معنویّت و عدالت؛ ببینید چه میشود؛ چه جاذبهای در بین آحاد بشر -مسلمان و غیر مسلمان- بهوجود میآورد؛ میخواهند این اتّفاق نیفتد. حیات طیّبه یعنی این؛ یعنی برویم بهسمت یک چنین وضعی برای زندگی کشور؛ انقلاب میخواهد ما را به اینجاها برساند. رفاه، عدالت، نشاط، نشاط کار، شوق کار، علم، فنّاوری، اینها همه جزو حیات طیّبه است؛ در کنار اینها معنویّت، رحم، خلقیّات اسلامی، سبک زندگی اسلامی، اینها جزو حیات طیّبه است. نظم جزو حیات طیّبه است؛ این حرکت بهسمت حیات طیّبه تمامنشدنی است. اَلآ اِلَی اللهِ تَصیرُ الاُمور؛(۹) این همان صیرورت به سمت خدا [است]. صیرورت یعنی حالیبهحالی شدن، چیزی در باطن ذات خود تغییر ایجاد کند و روزبهروز بهتر بشود؛ این را میگویند صیرورت؛ بشر به سمت خدا صیرورت دارد و جامعهی مطلوب اسلامی آن است که این صیرورت در آن وجود داشته باشد؛ این صیرورت تمامنشدنی است؛ همینطور بهطور دائم ادامه دارد؛ انقلاب این است.
یکی از خصوصیّات حیات طیّبه و خصوصیّات این انقلاب که در قرآن به آن تصریح شده، ایمان بالله و کفر به طاغوت است: فَمَن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِاللهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی.(۱۰) «عروةالوثقی» یعنی شما مثلاً از یک جای خطرناکی، لغزشگاهی دارید عبور میکنید، یک ریسمان، یک چیزی هست که دستتان را میگیرید که نخورید زمین، لیز نخورید، پرت نشوید پایین؛ به این میگویند «عروةالوثقی». اگر ایمان بالله و کفر به طاغوت داشته باشید، این «عروةالوثقی» است. این هر دو با همدیگر است: ایمان بالله، کفر به طاغوت؛ این دو را از هم تفکیک نباید کرد. باز اینجا من اشاره کنم که ایمان بالله را از مردم بسختی میشود گرفت؛ تکیهی تبلیغات دشمنان، روی کفر به طاغوت است؛ کفر به طاغوت را ضعیف کنند بتدریج، این بخش از قضیّه را از دست مردم بگیرند خب بله، ایمان بالله هم داشته باشید، ایمان به طاغوت هم داشته باشید. این نمیشود؛ ایمان بالله با کفر به طاغوت، با هم همدوشند.
ایدئولوژیزدایی یکی از حرفهای رایج [است.] حالا چند سالی بود، بعد یک چند سالی تعطیل شد، باز دوباره حالا شروع کردهاند. از دیپلماسی ایدئولوژیزدایی کنیم؛ از سیاست داخلی [ایدئولوژیزدایی کنیم]؛ نه، این درست ضدّ حق است، ضدّ حقیقت است؛ معنایش این است که اصول و مبانی انقلاب و اسلام را در سیاست داخلی و خارجی دخالت ندهیم. چطور دخالت ندهیم؟ اصلاً این سیاستها باید براساس این مبانی بهوجود بیاید؛ در همهی زمینهها اینجور است. ملاحظه کنید، این نکتهی ظریفی است؛ علم، یعنی رفتن به سمت یک واقعیّت، یک واقعیّتی را کشف کردن و آن را دانستن. البتّه در این زمینه ایدئولوژی معنی ندارد امّا اینکه ما دنبال کدام واقعیّت برویم، دنبال کدام واقعیّت نرویم؛ اینجا فکر و عقیده و ایدئولوژی -به قول فرنگیمآبها- دخالت دارد. ما دنبال این علم نمیخواهیم برویم؛ این علم، علم مضرّ است. این علم را انتخاب میکنیم، چون علم نافع است؛ علم نافع داریم، علم مضر داریم. بنابراین حتّی در قضیّهی علم هم تفکّر، اعتقاد، عقیده و به تعبیر فرنگیمآبها ایدئولوژی، مؤثّر است.
حالا یکی از چیزهایی که انسان زیاد میشنود، دو گزاره را مخالفین ما، دشمنان ما میگویند، عدّهای هم در داخل همانها را تکرار میکنند؛ که در واقع اینها با هم متناقضند، منتها به تناقض آنها توجّه نمیشود. یک گزاره این است و مکرّر تکرار میکنند که شما کشور قدرتمندی هستید؛ شما کشور بانفوذ و اثرگذاری هستید. این را زیاد امروز در دنیا ما میشنویم. حالا یک عدّهای -آدمهای ضعیف و کوتهبین در داخل- همین را هم حاضر نیستند قبول کنند امّا آنهایی که از خارج ناظر به مسائلند، مکرّر در مکرّر -چه دوستان ما، چه دشمنان ما- اعتراف میکنند که جمهوری اسلامی، امروز یک کشور قدرتمند در منطقه و اثرگذار بر روی حوادث منطقه است؛ دارای نفوذ است. این یک گزاره. گزارهی دوّم این است که میگویند آقا شما این کلمهی انقلاب و مسئلهی انقلاب و روحیّهی انقلابی را اینقدر دنبال نکنید. خب، اینها با هم متناقض است. اصلاً این اقتدار، این نفوذ، بهخاطر انقلاب است؛ اگر انقلاب نبود، اگر روحیّهی انقلابی نبود، اگر عملکرد انقلابی نبود، این نفوذ وجود نداشت. اینکه شما بانفوذید، شما قدرتمندید، انقلاب را بگذارید کنار که بتوانیم با هم زندگی بکنیم، معنایش این است که انقلاب را بگذارید کنار تا از این قدرت بیفتید تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. این را صریحاً به افرادی از جمهوری اسلامی میگویند و توجّه نمیشود به معنا و مفهوم واقعی این حرف. تا کِی میخواهید انقلابی باشید، تا کِی میخواهید مرتّب دم از انقلاب بزنید، بیایید جزو جامعهی جهانی؛ معنای این [حرف] این است که این نفوذی که الان دارید، این قدرتی که دارید، این تأثیرگذاریای که در منطقه دارید، این عمق راهبردیای را که شما در میان ملّتها دارید کنار بگذارید و از دست بدهید؛ یعنی ضعیف بشوید، تا ما بتوانیم شما را ببلعیم. میگویند جزو جامعهی جهانی بشوید؛ خب، مرادشان از جامعهی جهانی، چند قدرت مستکبرِ زورگویِ ظالمند؛ یعنی بیایید در نقشههای ما حل بشوید؛ معنای این حرف این است. بنابراین انقلاب دارای یک چنین ابعادی است؛ در[بارهی] پاسداری از این انقلاب، خیلی حرف هست که حالا در این زمینه حرف را متوقّف کنم.
[امّا] اسلام؛ انقلاب، انقلاب اسلامی است. عدّهای اصرار دارند که بگویند «انقلاب ۵۷»؛ اسم اسلام را نمیخواهند بیاورند، از اسم اسلام میترسند، از اسم انقلاب اسلامی میترسند. اسلام، پایه و مایه و همهی محتوای انقلاب ما است؛ البتّه اسلام ما اسلام ناب است، اسلام وابستهی به تفکّرات انحرافی و غلط و عوامانه و ابلهانهی افرادی مثل تکفیریها نیست؛ اسلام مبتنی بر عقل و نقل -اسلام عاقلانه- اسلام متّکی به قرآن، اسلام متّکی به معارف نبوی و معارف اهل بیت (علیهمالسّلام)، با تفکّرات روشن، با منطق قوی و روشن، یک چنین اسلامی است. این است اسلام؛ اسلامِ قابل دفاع در همهی محافل کاملاً بهروز عالَم.
بحمدالله ابعاد مختلف این انقلاب در جوامع اسلامی، باز شده است؛ با اینکه اینهمه پول خرج کردند، اینقدر دلار نفتی خرج کردند برای اینکه بتوانند جلوی این حرکت را بگیرند، خوشبختانه بدون اینکه حالا ما هم یک کار درستوحسابی کرده باشیم -ما در تبلیغ و تبیین، کوتاهی زیاد داریم- این تفکّر قوی و مستحکم پیش رفته. امروز در اقطار دنیای اسلام بحمدالله این هست و شواهد فراوانی دارد: ملّتها، ملّتهای مسلمان، به معنای واقعی کلمه جمهوری اسلامی را دوست دارند، مسئولین جمهوری اسلامی را دوست دارند، رؤسای جمهور ما در طول این سالها هرجا مسافرتی کردند و بنا شده است که جلوی مردم باز گذاشته بشود، آنها قیامت به راه انداختند؛ در پاکستان اینجور بود، در لبنان اینجور بود، در سودان اینجور بود، و در خیلی از کشورهای دیگر. البتّه آنجایی که جلوی مردم را بگیرند، خب، مسئلهی دیگری است؛ آنجایی که مردم آن کشورهای مسلمان بدانند که میتوانند ابراز عقیده و ابراز احساسات بکنند، [میکنند] این به برکت اسلام است، این به برکت تمسّک به قرآن است. اسلامِ فقط عمل شخصی، اسلامِ سکولار، اسلام «یؤمن ببعض و یکفر ببعض»،(۱۱) اسلامی که جهاد را از آن خط بزنند، نهیازمنکر را از آن خط بزنند و بردارند، شهادت فیسبیلالله را از آن بردارند، اسلامِ انقلاب نیست. اسلامِ انقلاب، همانی است که انسان در قرآن کریم -در آیات متعدّد الهیِ قرآنی- مشاهده میکند؛ به زبان خود ما هم [مشاهده میشود]؛ این وصیّتنامهی امام است، این یادگارهای منطوق و مکتوب امام است. این اسلام ما است؛ پاسداری از انقلابی با این درونمایه؛ درونمایهی اسلامی. نه فقط یک حرکت حماسیِ محض؛ نخیر، [بلکه] با معنای اسلامی که این توانست در دنیا خوشبختانه [تأثیر بگذارد]. پس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک چنین بار معناییای دارد؛ خیلی باید تلاش کنید، خیلی باید هوشیار باشید، خیلی باید قدر بدانید؛ همه باید قدر سپاه را بدانند. تضعیف سپاه و حرفهای بیربطی که گاهی علیه سپاه گفته میشود، چیزهای دلخوشکن دشمن و خوشحالکنندهی دشمن است. حالا نمیگوییم همهی کسانی که اینجوری حرف میزنند، پیشکردهی دشمنند؛ نه، بعضیهایشان از روی غفلت است و نمیفهمند؛ بعضی هم احتمالاً مأمورند که اینجور حرف بزنند و اینجور اظهاراتی بکنند.
سپاه را باید گرامی داشت، سپاه یک نعمت بزرگ الهی است در کشور. و این را هم به شما عرض بکنم: اوّلین کسی که باید آن را گرامی بدارد، خود شما هستید. بافت معنوی و فکری و عقیدتی و عملی سپاه را هرچه میتوانید، بافت مستحکمی قرار بدهید؛ از بهانههایی که ممکن است کسانی بگیرند، بشدّت پرهیز کنید؛ در زمینههای گوناگون اقتصادی و مالی و سیاسی و امثال اینها، خطّ مستقیم و خطّ درست انقلاب را دنبال کنید و دنبال چیزهایی که میتواند به کرامت سپاه لطمه وارد کند مطلقاً نروید. اوّلین کس، خود شما هستید که بایستی این شأن را، این حیثیّت واقعی را -نه حیثیّت تحمیلی که بخواهیم تحمیل کنیم که باید اینجوری فکر کنید؛ نه، واقع قضیّه این است- حفظ کنید؛ و چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستید، متوجّه تهدیدها باشید.
عرض کردهایم، امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیّتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیّتترین [هم] نفوذ امنیّتی باشد. نفوذ امنیّتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کماهمّیّت است. نفوذ امنیّتی عوامل خودش را دارد، مسئولین گوناگون -از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیّتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند.
در زمینههای اقتصادی، چشمهای بینای مسئولین اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛ چون نفوذ دشمن پایهی اقتصادِ محکم را متزلزل میکند. آنجاهایی که نفوذ اقتصادی کردند، آنجاهایی که توانستند خودشان را بر اقتصاد کشورها و ملّتها مثل یک بختکی(۱۲) سوار بکنند، پدر آن کشورها درآمد. اینجا ده پانزده سال قبل از این، رئیس یکی از همین کشورهایی که جزو کشورهای پیشرفتهی منطقهی ما بود، در سفری که به تهران داشت و پیش ما آمد به من گفت آقا ما به خاطر نفوذ اقتصادی در ظرف یک شب تبدیل شدیم به فقیر، به گدا؛ راست میگفت. فلان سرمایهدار، بهخاطر فلان خصوصیّت اراده میکند این کشور را به زانو دربیاورد: سرمایهی خودش را میکشد بیرون یا تصرّفاتی میکند که اقتصاد آن کشور به زانو دربیاید. این هم البتّه خیلی مهم است؛ امّا در قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیاسی، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی اهمیتش، کمتر است و از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است.
دشمن سعی میکند در زمینهی فرهنگی، باورهای جامعه را دگرگون کند؛ و آن باورهایی را که توانسته این جامعه را سرِپا نگه دارد جابهجا کند، خدشه در آنها وارد کند، اختلال و رخنه در آنها بهوجود بیاورد. خرجها میکنند؛ میلیاردها خرج میکنند برای این مقصود؛ این رخنه و نفوذ فرهنگی است.
نفوذ سیاسی هم این است که در مراکز تصمیمگیری، و اگر نشد تصمیمسازی، نفوذ بکنند. وقتی دستگاههای سیاسی و دستگاههای مدیریّتی یک کشور تحتتأثیر دشمنان مستکبر قرار گرفت، آنوقت همهی تصمیمگیریها در این کشور بر طبقِ خواست و میل و ارادهی مستکبرین انجام خواهد گرفت؛ یعنی مجبور میشوند. وقتی یک کشوری تحت نفوذ سیاسی قرار گرفت، حرکت آن کشور، جهتگیری آن کشور در دستگاههای مدیریّتی، بر طبق ارادهی آنها است؛ آنها هم همین را میخواهند. آنها دوست نمیدارند که یک نفر از خودشان را بر یک کشوری مسلّط بکنند، مثل آن چیزی که در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ در هند این کار را کردند؛ از خودشان آنجا مأمور داشتند؛ یک نفر از انگلیس رئیس هند بود. امروز این امکانپذیر نیست؛ برای آنها بهتر این است که از خود آن ملّت کسانی در رأس آن کشور باشند که مثل آنها فکر کنند، مثل آنها اراده کنند، مثل آنها و بر طبق مصالح آنها تصمیم بگیرند؛ این نفوذ سیاسی است. [هدف این است که] در مراکز تصمیمگیری نفوذ کنند، اگر نتوانستند در مراکز تصمیمسازی [نفوذ کنند]؛ زیرا جاهایی هست که تصمیمسازی میکند. اینها کارهایی است که دشمن انجام میدهد.
اگرچنانچه ما بیدار باشیم، امید آنها ناامید خواهد شد. آنها منتظر نشستهاند که یک روزی ملّت ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران خوابش ببرد؛ منتظر این هستند. وعده میدهند که ده سال بعد، ایران آن ایران نیست و دیگران هم که دیگر کاری نمیکنند! تصوّرشان این است. نباید گذاشت این فکر و این امید شیطانی در دل دشمن پا بگیرد؛ باید آنچنان پایههای انقلاب و فکر انقلابی در اینجا مستحکم باشد که مُردن و زنده بودن این و آن و زید و عمرو، تأثیری در حرکت انقلابی این کشور نگذارد؛ این وظیفهی اساسی نخبگان سپاه و همهی نخبگان انقلابی این کشور است.
پروردگارا! برکات و هدایت خودت را بر همهی ما نازل بفرما؛ آنچه را گفتیم و شنیدیم، برای خودت و در راه خودت قرار بده و به کرمت قبول بفرما.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) این دیدار بهمناسبت بیستویکمین مجمع سراسری فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (که طیّ روزهای بیستوچهارم و بیستوپنجم شهریورماه سال جاری تشکیل شده) برگزار گردید. در ابتدای این دیدار، سرلشکر محمّدعلی جعفری (فرمانده کلّ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) گزارشی ارائه کرد. ۲) با ناله و زاری دعا کردن ۳) دعای چهلوهفتم ۴) حافظ؛ دیوان، غزلیّات (با کمی تفاوت) ۵) نهجالبلاغه، نامهی ۶۲ (با اندکی تفاوت) ۶) سورهی نحل، بخشی از آیهی ۹۷؛ «... قطعاً او را با زندگی پاکیزهای، حیاتِ [حقیقی] بخشیم. ...» ۷) سورهی انفال، بخشی از آیهی ۲۴؛ «... چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید. ...» ۸) بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری (۱۳۹۴/۶/۱۲) ۹) سورهی شوری، بخشی از آیهی ۵۳؛ «... هُش دار که [همهی] کارها به خدا باز میگردد.» ۱۰) سورهی بقره، بخشی از آیهی ۲۵۶؛ «... پس هرکس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، بهیقین، به دستاویزی استوار چنگ زده است.» ۱۱) تفسیر الصّافی، ج ۱، ص ۱۹۳ ۱۲) کابوس
تعداد بازدید از این مطلب: 249
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
فرماندهان و کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی صبح امروز با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
صبح امروز چهارشنبه فرماندهان و کارکنان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب دیدار کردند. آیتالله خامنهای در این دیدار به تشریح جایگاه سپاهیان پاسدار و وظایف خطیر آنان در موقعیت کنونی و آیندهی کشور ونیز تبیین چهار کلمهی «سپاه»، «پاسداران»، «انقلاب» و «اسلامی» و ابعاد و خصوصیات و الزامات آن پرداختند.
رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار سپاه را نعمت بزرگ الهی و پاسدار آگاه و بینای انقلاب اسلامی در مسائل داخلی و خارجی خواندند و با تبیین الزامات و ابعاد پاسداری از انقلاب اسلامی افزودند: دشمن به امید واهی پایان یافتن انقلاب، در فکر نفوذ بهخصوص نفوذ سیاسی – فرهنگی است که شناخت توطئههای دشمن، تقویت و استحکام روحیهی انقلابی و حرکت مستمر بهسمت تحقق آرمانها این هدف را ناکام خواهد گذاشت. عکس های منتشر شده از این دیدار را در زیر میبینید.
سپاه دارای ماموریت های امنیتی و دفاعی گسترده بود و ما دارای شبکه های نیرومند اطلاعاتی در درون و بیرون هستیم و هم چنین سپاه پاسداران در حوزه دفاع سایبری بازدارندگی را در سطح بالا توسعه داده و در صورت هر گونه تجاوز پاسخ ویرانگری را برای دشمن در نظر گرفته ایم.
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: ما به هیچ کشوری حملات سایبری انجام نمی دهیم اما اگر کشوری حملات سایبری انجام دهد پاسخ مخربی خواهیم داد.
به گزارش «انتخاب»، سردار سرتیپ حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه در برنامه تیتر امشب که از شبکه خبر پخش شد اظهار داشت: رئیس جمهور از سپاه پاسداران درخواست کمک کرد.
وی گفت: همه پایگاه های آمریکا در تیررس موشک های نقطه زن با قدرت تخریب بالا، دقیق و پر حجم سپاه است وموشک های ما می توانند ناوهای هواپیمابر آمریکایی را مورد هدف قرار دهند.
جانشین فرمانده کل سپاه تصریح کرد: ما منطبق بر ماکسیسم فاصله ای که ناو هواپیمابر از مرزهای ملی ما دارد توانمندی موشکی خودر ا توسعه می دهیم و به زودی این توانمندی بر روی انواع موشک های بالستیک برد بلند مورد بهره برداری قرار می گیرد.
سردار سلامی ادامه داد: شناورهای رزمی و موشک های بالستیک و کروز می توانند ناوهای آمریکایی را هدف قرار دهند و ما توان نظامی خود را برای انجام یک درگیری طولانی مدت با آمریکا برنامه ریزی کرده ایم و تلاش می کنیم با انجام رزمایش ها دشمن دچار اشتباه محاسباتی نشود.
وی با اشاره به اینکه برخی تلاش دشمنان استکباری تلاش می کنند فعالیت های سپاه را غیرمتعارف جلوه دهند عنوان داشت: ممکن است بخشی از فعالیت های سپاه تولید درآمد باشد اما چرخه ای که سپاه پیش بینی کرده توسعه تصاعدی قدرت بوده و ما تلاش می کنیم نیروی انسانی را در راستای عمران و آبادانی گسترش دهیم.
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به فعالیت های پدافند هوایی خاتم الانبیا یادآور شد: قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا از قراردادهای اقتصادی زیر صدها هزار میلیارد تومان مبرا شده و قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا تمام تشریفات قانونی برنده شدن را پشت سر می گذارد.
سردار سلامی درباره امکان دخالت سپاه در دولت گفت: نه این دولت و نه دولت های گذشته اصلا تحت نفوذ سپاه نیستند.
وی درباره حسابرسی سپاه عنوان داشت: ستاد کل نیروهای مسلح و نهادهایی که در سپاه پاسداران حضور دارند به حسابرسی دقیق از این نیرو می پردازند و آن دسته از افرادی که در پروژه های مهندسی شرکت می کنند از نیروهای ذاتی و قابلیت های دفاعی نیستند و سپاه پاسداران هرگز از قابلیت های دفاعی به نفع قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا استفاده نمی کند و اگر پتانسیل های کنونی سپاه پاسداران نباشد این نهاد انقلابی نمی تواند در برابر قدرت های بزرگ ایستادگی کند و اگر این گونه نبود ایا سپاه می توانست نیروی زمینی خود را در مرزها گسترش دهد و سپاه پاسداران در انجام عملیات خود موفق بوده است.
جانشین فرمانده کل سپاه با اشاره به امنیت مرزهای کشور و تامین آن از سوی نیروی زمینی سپاه یادآور شد: در ماموریتی که برای سرکشی مرزهای کشور رفته بودیم قلعه های بزرگی در ارتفاعات پیش بینی شده بود که امنیت را تامین می کرد و اگر به منطقه و محیط پیرامون خود نگاه کنیم سراسر آن ناامنی و آتش است و ما در یک فضای همراه با آرامش زندگی می کنیم.
سردار سلامی درباره فعالیت های سیاسی سپاه گفت: سپاه یک حزب سیاسی نیست و از هیچ جریان سیاسی حمایت نمی کند و ذیل هیچ جریان سیاسی عمل و مداخله نمی کند و هیچ جانبداری در فرآیند انتخابات نخواهد داشت و سپاه بصیرت سیاسی داشته و مسائل سیاسی را رصد می کند تا آنها تبدیل به تهدید نشوند اما در انتخابات به هیچ عنوان دخالت نمی کند.
وی درباره گسترش ماموریت های اطلاعاتی سپاه پاسداران گفت: سپاه دارای ماموریت های امنیتی و دفاعی گسترده بود و ما دارای شبکه های نیرومند اطلاعاتی در درون و بیرون هستیم و هم چنین سپاه پاسداران در حوزه دفاع سایبری بازدارندگی را در سطح بالا توسعه داده و در صورت هر گونه تجاوز پاسخ ویرانگری را برای دشمن در نظر گرفته ایم.
جانشین فرمانده کل سپاه گفت: ما به هیچ کشوری حملات سایبری انجام نمی دهیم اما اگر کشوری حملات سایبری انجام دهد پاسخ مخربی خواهیم داد.
سردار سلامی در پایان درباره اینکه آیا رسانه ای وابسته به سپاه است خاطر نشان کرد: برخی رسانه ها منعکس کننده بخشی از دیدگاه های سپاه هستند و رسانه های امروز یکی از ابزارهای دقیق عملیات روانی هستند و نیروهای انقلابی باید رسانه داشته باشند و ما با زبان و قلم و سلاح خود می جنگیم.
پدر شهید محمد جهان آرا صبح امروز به فرزند شهیدش پیوست.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، سید هدایتالله جهانآرا پدر شهید محمد جهانآرا، فرمانده سپاه خرمشهر صبح امروز بر اثر بیماری در بیمارستان قلب شهید رجایی درگذشت.
مرحوم جهان آرا در سالهای گذشته با راهاندازی موسسه خیریه به کمک نیازمندان به ویژه تامین جهیزیه برای نوعروسان نیازمند میپرداخت.
سید هدایت الله جهان آرا با وجود سکونت در تهران ارتباط خود با مردم خرمشهر را هیچگاه قطع نکرد و همواره صدای رسای مردم محروم این شهر بود.
هشدار سردار سلیمانی به حضور متعدد اروپائیان در ایران/ هدفشان بالابردن مطالبات عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی با آمریکاست
فرمانده نیروی قدس سپاه گفت: یکی از دلایل ورود، حضور و ظهور گسترده اروپاییها در کشور ما که با هماهنگی آمریکاییها صورت می گیرد ایجاد دو قطبی در درون جامعه، بالابردن مطالبات در افکار عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی آمریکا و غرب با ایران است.
گروه سیاسی- رجانیوز: سردار سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه در بیست و یکمین مجمع سراسری فرماندهان و مسئولین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تاکید کرد: اگر بنا باشد روح انقلابی که ترسیم اساسی محتوای دینی ترسیم شده از ناحیه امام امت از جمهوری اسلامی رخت بربندد تنها یک کلمه خاصی به عنوان جمهوری اسلامی باقی خواهد ماند.
وی افزود: یکی از دلایل اساسی دشمنی ها با جمهوری اسلامی ایران به دلیل وجود روح حاکم در درون این بستر است از این رو نقش سپاه در حفظ روح انقلابی در درون این جسم نقش بی بدیل و ارزنده ای است و با هیچ جایگاه دیگری قابل قیاس نیست.
سلیمانی با بیان اینکه آمریکایی ها معتقدند پیدایش انقلاب اسلامی موجب شد یک فروپاشی در قدرت آمریکا به عنوان ابرقدرت پیش بیاید، اظهار داشت: از این رو جهانی که جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی در آن پایگاه اصلی و نفوذ دارد این جهان تاثیرگذار اصلی در بحث بقا یا عدم بقای آمریکا به عنوان ابرقدرت دارد.
وی تصریح کرد: شرق آسیا و اروپا به عنوان کشورهای رقیب آمریکا محسوب می شوند؛ آمریکای لاتین و آمریکای جنوبی نیز حیات خلوت آمریکا هستند اینها منشأ ابرقدرتی آمریکا را فراهم نمی کنند، جغرافیای مهمی که آمریکا در آن دچار آسیب جدی و اساسی شده غرب آسیا است.
فرمانده نیروی قدس سپاه اظهار داشت: جغرافیای شمال آفریقا و خاورمیانه است که تاثیر بسیار اساسی را در برپایی قدرت آمریکا و بعد از شکل گیری انقلاب اسلامی در فروپاشی این قدرت دارد.
وی اتحاد سازی برای حوادث بر علیه دشمن را اولین مشخصه ابرقدرتی برشمرد و گفت: توان فیصله دادن به حوادث در چهارچوب منافع و قدرت مهار رقیب نیز از دیگر عوامل تعیین کننده جایگاه ابرقدرتها است.
سرلشکر سلیمانی اظهار داشت:آنچه در ۲۰ سال گذشته بین ایران اسلامی و آمریکا به عنوان یک ابرقدرت پیش آمده است این بوده که انقلاب اسلامی ایران تمامی مولفه های ابرقدرتی آمریکا را به شکل جدی خدشه دار کرده که مصادیق فراوانی نیز برای آن می توان ذکر کرد.
وی افزود:آمریکا با اتحاد سازی که انجام داد تلاش کرد که حزب ا... را از عرصه لبنان حذف کند اما نه قدرت مهار حزب ا... را داشت نه اتحاد سازی هایی که انجام داد هیچ یک منجر به نتیجه شد و حزب ا... قدرتمندتر شد به نحوی که امروز رهبر ارزشمند آن به شکل علنی توانمندی و قدرت خود را اعلام می کند.
فرمانده نیروی قدس سپاه با تاکید بر اینکه شناخت سیاستهای آمریکا در مقطع کنونی بسیار مهم است گفت:آمریکاییها معتقدند کلید بازسازی قدرت آنها باید از نقطه ای انجام شود که در آن نقطه فروپاشی صورت گرفته باشد و آن منطقه خاورمیانه به عنوان نقطه فروپاشی قدرت آمریکا و نقطه نفوذ، توسعه و تاثیر انقلاب اسلامی است.
وی با بیان اینکه سیاست امروز آمریکا با گذشته متفاوت است اظهار داشت: آمریکا امروز در کشورها به دنبال استفاده از ابزارهای مختلف و روشهای نو و جدید است.
وی افزود:یکی از دلایل ورود، حضور و ظهور گسترده اروپاییها در کشور ما که با هماهنگی آمریکاییها صورت می گیرد ایجاد دو قطبی در درون جامعه، بالابردن مطالبات در افکار عمومی و زدودن بحث درگیری طولانی آمریکا و غرب با ایران است.
سرلشکر سلیمانی با بیان اینکه در شرایط کنونی آمریکا برای اینکه بتواند قدرت خود را بازسازی کند چهار سیاست اصلی و مهم مدنظر قرار داده است گفت: آمریکا که شامل بازسازی قدرت آمریکا با استفاده از ابزارهای سازمان ملل و سازوکار مختلفی که امروز به نوعی ظاهر مشروعی دارند مانند مباحث حقوق بشری در منطقه است.
وی افزود: دومین مسئله اصلی آمریکا در مقطع کنونی تثبیت رژیم صهیونیستی است؛ به امروز هر کشوری که بیشترین ارتباط را با رژیم غاصب صهیونیستی داشته باشد به صورت علنی و رسمی آن کشور مورد اعتماد آمریکاست.
فرمانده نیروی قدس سپاه تضعیف و مهار جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یکی از سیاستهای مهم آمریکاییها در مقطع کنونی یاد کرد و گفت: این حرکت در سطوح مستقیم و نیز با جریانهایی که در محدوده جغرافیای نفوذ جمهوری اسلامی هستند صورت می گیرد.
وی حفظ درگیری در جهان اسلام برای بالابردن نیازهای کشورهای منطقه به آمریکا را دیگر راهبردهای آمریکا در منطقه دانست و اظهار داشت: سیاست آمریکا در موضوع داعش و گروههای تکفیری اداره آنها و نه انهدام است و این موضوعات تفاوت جدی و اساسی با یکدیگر دارد؛ سیاست آمریکا این است که این نوع گروهها باقی بمانند تا آنها احتیاج کشورها به آمریکا را بالا ببرند.
فرمانده نیروی قدس سپاه در پایان با تاکید بر اینکه منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا خصوصیاتی دارد که این خصوصیات چه در بعد تهدید و چه در بعد توسعه قدرت آمریکا نقش بسیار مهمی دارد گفت: در شرایط کنونی سیاست آمریکا به بازیافت قدرت خود در منطقه تبدیل شده و شاید یکی از دلایل اصرار به توافق با جمهوری اسلامی این موضوع باشد.
رهبر کبیر انقلاب میفرمایند: «باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامى باشند و این شدنى است». آری! با زمینهای که امام انقلاب در کشور فراهم آوردند و همت بالای ولی امروز، این شدنی است و امام(ره) دربارۀ مردم ایران چنین تعریف فرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و تودۀ میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و مردم کوفه در عهد امیرالمومنین(ع) هستند».
لیکن من بارها نوشتهام و باز هم مینویسم: فقیهان میگویند اگر پاکترین و حلالترین غذاها را در ظرف نجسی بریزید و به خورد مردم بدهید، همان غذای پاک و حلال، نجس و خوردنش حرام میگردد و مردمی که آن را میخورند، سیهدل و تمدنشان، سیهچهره میگردد. و پزشکان نیز میگویند اگر شفابخشترین داروها را در ظرف مسمومی بریزید، همان داروی شفابخش، سم میگردد و آدمکش.
آقای برجام! اگر میخواهید انقلاب را از این آلودگیهای حاکم بر کشور رهایی بخشید و ساختار تمدنمان را بر پایۀ اسلام غدیری بنیاد نهید، نخست باید نمایندگان مجلس، تجدید نظر بر روش قانونگذاری فرمایند و برای هر امری، همان قانونی را که اسلام ناب محمدی(ص) وضع کرده، به زبان روز در چند کلمه به امت اعلام دارند. زیرا وضع قوانینشان در این سیوپنج سال، به اندازۀ کوه زبالهای در کنار چشمۀ زلال حقوق طاهر و مطهر اسلام انباشته شده است و بهراستی آب چشمه را آنچنان بدبو و بدرنگ ساخته که کسی میل به آشامیدن آن ندارد و رئیس جمهور و وزیر کشور بهجای پرحرفیها، سری به ادارات بزند و ببیند آنجا چه خبر است؟ چه، به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست و سرودهاند: «دوصد گفته چون نیمکردار نیست».
و آقای رئیس دادگستری که میخواهند چهارهزار قاضی جدید را برای بهترسازی ساختار قضائی استخدام کنند، این چند گزارش را خوانده و به آنان بیاندیشند.
جناب سلمان را به مدیریت مدائن فرستادند و آن پیرمرد در کوتاهمدت آنچنان آنجا امن و سالم ساخت که کافران میگفتند او جنیان را در اختیار دارد و مومنان بر این باور بودند که فرشتگان وی را یاری میکنند. یکی حقیقت را از حضرتش پرسید و سلمان پاسخ داد: اجرای احکام اسلام از این دو تواناتر است و«لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ» (سوره بقره، آیه ۱۷۹)
سرورم! شنیدن این خبر برایتان تلخ است. همین چند روز پیش رئیس دادگستری سوئد گفت از آنجا که امروز تعداد شاکیان و زندانیان از تعداد کارکنان دادگستری کمتر گشته است، باید چند صد نفری از کارمندان دادگستری و نیروهای امنیتی که هیچ کاری برایشان نیست، بازنشسته گردند.
آقای رئیس دادگستری! کشور غیرمسلمانی آنچنان خود را ساخته که دادگستریها و زندانهایش نیمهخالی میگردد و میخواهند برخی از کارمندان را بازنشست کنند، با این که همۀ سوئد به اندازۀ یک استان ما کارمند ندارد!
ولی امروزۀ دادگستری و زندانهای شما چنین وضعی را دارند که مجبور گشتهاید فرسخفرسخ بر زمینهای دادگستریها و زندانهای پیش از انقلاب اضافه فرمایید و در یک قلم، چهار هزار قاضی استخدام کنید؛ وامحمدا(ص)!
اجازه بفرمایید بیپرده به چرایی این مصائب بپردازم.
برای اینکه ما پُر «مرگ بر آمریکا» میگوییم و اگر چه هنوز هم کم میباشد ولی ساختار تمدن غدیری را هم که ضدتمدن مستکبران و طاغوتیان میباشد، بر بنیاد آئین و اندیشۀ مستکبران بنا نهادهایم. با اینکه میبینیم مخارج دادگستری آمریکا از کل بودجۀ کشور سوئد که میخواهد بخش قابل توجهی از کارمندان دادگستری خود را باز نشسته کند، بیشتر است. لیکن با وجود بودجههای هنگفت امنیتی پنهان و آشکار آمریکا که همهاش، دزدی از مستضعفان جهان میباشد، باز هم آمریکا ناامنترین کشور جهان است و یک دلیل هم بیشتر ندارد، زیرا استکبار امروز وارث همان نمرود و فراعنه میباشد.
و کشوری چون سوئد که میتوان همۀ نیروهای قضایی آن را در دادگستری یکی از شهرستانهای ایران گردهم آورد، امروزه از بیکاری دادگستری و خلوتی زندانهایش میخواهد تعدیل نیروی انسانی کند. زیرا سوئد خودآگاه و پنهانی یا ناخودآگاه و به اقتضای تدّبر و تعقّل به ارزشهایی از قضای اسلام ناب محمدی(ص) پی برده که بدینجا رسیده است.
آقای رئیس دادگستری! وقتی که اسلام میفرماید قاضی حق ندارد پروندهای را که امروز میتوان به آن رسیدگی کرد، به فردا افکند، بر چه پایه دستگاه قضایی شما، صدور حکم برای یک پرونده را تا یک سال به تأخیر میاندازد؟!
و در چگونگی برخورد با مفسدان اقتصادی، برخورد امام عدل، علی(ع) اینچنین است:
به علي(ع)، اميرمومنان در دوران خلافت پر از مصائبش، خبر ميدهند كه ابنهرمه، مأمور دولت و ناظر حكومت بر بازار اهواز، مرتكب خيانتي شده است و علي(ع) كه راوي خبر را صادق و صاحب درايت ميداند، در لحظه به استاندار منطقه دستور ميدهد: «هنگامي كه نامۀ مرا خواندي، ابنهرمه را از نظارت بازار بركنار و او را به مردم معرفي كن، به زندانش بيانداز و آبرويش را بريز و به همۀ بخشهاي تابع اهواز بنويس كه علي(ع) چنين عقوبتي براي خطاکار معين كرده است. مبادا در مجازات او غفلت يا كوتاهي كني كه نزد خدا خوار ميشوي و من به زشتترين صورت ممكن تو را از كار بر كنار ميكنم و خدا آن روز را نياورد. چون روز جمعه رسيد، او را از زندان درآور و ۳۵ تازيانه به او بزن و در بازار بگردان».
امام(ع) در ادامه ميفرمايد: «و هر كس گواهي آورد كه ابنهرمه از او چيزي گرفته است، او را با گواه قسم بده و مبلغ را از مال ابنهرمه برداشته و به صاحب آن بپرداز و دوباره او را خوار و سرافكنده و بيآبرو به زندان بازگردان و پاهايش را در بند بگذار و تنها براي نماز باز كن و فقط اگر كسي برايش خوراك يا نوشيدني يا پوشاك يا زيراندازي آورد به او برسان. مگذار ملاقاتي داشته باشد، تا مبادا راه پاسخگويي به محاكمه را به او ياد دهند و به آزادشدن از زندان اميدوارش سازند. و اگر دانستي كه كسي چيزي به او آموخته است كه به مسلماني زياني ميرساند، او را نيز تازيانه بزن و زنداني كن تا توبه كند».
حضرت در ادامه ميافزايد: «شبها زندانيان را به فضاي باز بياور تا تفريح كنند جز ابنهرمه! مگر بترسي كه بميرد، در اين صورت او را نيز به حياط زندان بياور و اگر ديدي هنوز طاقت تازيانه خوردن دارد، پس از ۳۰ روز، ۳۵ تازيانه ديگر به او بزن و براي من بنويس كه دربارۀ بازار و نظارت بر آن) چه كردي؟ و پس از اين خائن، چه كسي را برگزيدي؟ و حقوق ابنهرمه خائن را نيز قطع كن». (دعائمالاسلام ۵۳۳-۵۳۲)
زیرا امام عدل میداند او پس از این برخوردهای حکومت، نمیتواند در جامعه ظاهر شود؛ یا به غربتی فرار میکند یا خود را در خانه زندانی میسازد.
آقای رئیس دادگستری! تا وقتی که دستگاه قضایی شما صورت ملعونی را که ۸۲ بار کیفقاپی کرده است، شطرنجی میکند تا مردم او را نشناسند و باز هم بتواند به کارش ادامه دهد، چنانچه به جای چهارهزار، چهلهزار قاضی هم استخدام بفرمایید، مفاسدمان همانند آمریکا لحظهبهلحظه بیشتر میشود.
آنگاه که شما اجازه میدهید بزرگمفسدی اقتصادی، هفت وکیل کهنهکار و متخصص در هفت رشته را برای تبرئه خود استخدام کند، میتواند قاضی کوچولوهای شما را چون گنجشکی در قفس قوانین هزارتویتان زندانی سازد، یا با قاضی کاردان و رشوهخواری آنچنان پروندهای را برای مظلومی بسازد که برای شرکت زرچکان مزرعه، گروه مهندسان یاور انقلاب ساخت و در نتیجه حق را باطل و باطل را حق بنمایاند.
آقای رئیس دادگستری! آنگاه که قرآن میفرماید: «وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ»؛ یعنی امکان زندگی سالم، به قصاص تبهکاران بستگی دارد و با اینکه شرع مقدس ما، تمام احکام حدود و قصاص را بیان داشته است ولی ما اسلامنمایانه، بیشترین قوانین کفر جهانی را از قضای غرب گرفتهایم. پس نتیجه همین میشود که هر چه دادگستریها و زندانها و استخدام قضات را بیشتر سازیم، در مردابی که غرب برایمان ساخته است بیشتر فرو میرویم.
آقای رئیس دادگستری!
سخن کوتاه، شما بهجای استخدام ۴۰۰۰ قاضی جدید، ۴ نفر از قاضیانی که عام و خاص بر قضاوتهای بهناحق آنان آگاهی دارند و گواهی میدهند و در دادگاه ویژۀ قضات و دستگاههای نظارتی، یک خروار پرونده دارند، درب همان دادگستری که کاسبکارانه آنجا را پاچال کاسبی خود ساختهاند، آنان را اعدام کنید تا که دریابید سلمان، پیرمردِ مسلمان، چرا میگوید من برای امنیت مدائن کاری نکردم و فقط احکام اسلام را پیاده میکردم. و لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم.
وداع با «یار دیرین» خمینی و خامنهای/تشییع مجاهد فیسبیلالله بر دستان مردم حزبالله
پیکر آیتالله خزعلی صبح امروز با حضور مقامات لشکری و کشوری از دانشگاه تهران تا میدان انقلاب تشییع شد/پیکر ایشان به مشهد انتقال داده خواهد شد و فردا در حرم مطهر حضرت علیابن موسیالرضا تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
گروه اجتماعی - رجانیوز: مراسم اقامه نماز و تشییع پیکر آیتالله خزعلی نماینده مردم خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری و یار دیرین حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی با حضور اقشار مختلف مردم و دوستداران آن عالم برزگ در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش رجانیوز، آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان بر پیکر آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو سابق فقهای این شورا و عضو مجلس خبرگان رهبری نماز اقامه کرد.
پیکر آیتالله خزعلی صبح امروز در دانشگاه تهران با حضور مقامات لشکری و کشوری از دانشگاه تهران تا میدان انقلاب تشییع شد.
در مراسم اقامه نماز بر پیکر مرحوم آیتالله خزعلی شخصیتها و چهرههای سیاسی و مذهبی از جمله آیتالله محمد محمدی ری شهری تولیت آستان شاه عبدالعظیم الحسنی، حجتالاسلام سید محمود علوی وزیر اطلاعات، محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق، روح الله حسینیان نماینده تهران در مجلس، سعید جلیلی عضو شورای عالی امنیت ملی، آیتالله موحدی کرمانی خطیب نماز جمعه تهران، حمیدرضا حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش، حسینعلی امیری سخنگیو وزارت کشور، آیتالله هاشمی شاهرودی رئیس هیات عالی حل اختلاف قوا، ایتالله قرهی رئیس حوزه علمیه امام مهدی(عج)، مرتضی تمدن استاندار سابق تهران، حجتالاسلام شهیدی محلاتی رئیس بنیاد شهید حضور داشتند.
غلامحسین الهام، رحیمی رئیس دیوان محاسبات، علی نیکزاد وزیر سابق راه و شهرسازی، حمید میرزاده رئیس دانشگاه آزاد، حجتالاسلام رئیسی دادستان کل کشور، حجتالاسلام محمد محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، سیدمحمد حسینی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، آیتالله تسخیری، حجتالاسلام رازینی از دیگر مقامات حاضر در این مراسم بودند.
آیتالله حائری شیرازی: آیتالله خزعلی به عهدی که بر خدا بسته بود اصرار داشت
آیتالله حائری شیرازی عضو مجلس خبرگان رهبری صبح امروز (پنجشنبه) در حاشیه مراسم تشییع عالم ربانی آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: آیتالله خزعلی برعهد خود با خداوند ایستاد و به معنای واقعی « ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در زندگی خود ایجاد کرد.
وی افزود: آیتالله خزعلی کل زندگی خود را در عبادت فشرده کرد و از غیر خدا کمکی نگرفت و با عهدی که با خدا داشت اصرار کرد.
حجتالاسلام محمدی گلپایگانی: آیتالله خزعلی بر عقیدهشان ثابت قدم بودند
حجتالاسلام محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری صبح امروز در حاشیه مراسم تشیع پیکر آیتالله خزعلی در وصف شخصیتی ایشان اظهار داشت: ایشان دائم انسشان با قرآن و نهجالبلاغه و ارادت شریفشان به امیرالمؤمنین و اهلبیت بود.
وی افزود: ایشان به همین عقیده هم ثابت قدم بودند و با هیچ کس در این رابطه معامله نمیکردند.
وی تأکید کرد: آیتالله خزعلی متصلب بر عقیده خودشان بودند و به حمدالله مطمئنم که عنایت خاص امیرالمؤمنین هم شامل ایشان خواهد شد.
آیتالله موحدی کرمانی: آیتالله خزعلی یار صدیق امام و رهبری بود/وفاداریهایش را فراموش نمیکنیم
آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز صبح امروز (پنجشنبه) در حاشیه مراسم تشییع عالم ربانی آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران، اظهار داشت: آیتالله خزعلی سوابق درخشانی داشت و از همان ابتدایی که مبارزه آغاز شد جزو عناصر فعال در صحنه مبارزه بود.
وی افزود: آیتالله خزعلی یار صدیق امام و رهبری بود و من با ایشان بسیار محشور و مانوس بودم.
دبیرکل جامعه روحانیت مبارز خاطرنشان کرد: منبرهایی که آیتالله خزعلی میرفت از اذهان ما پاک نخواهد شد. ما آن نطقهای انقلابی ایشان را به خاطر داریم. آن وفاداریهای ایشان را فراموش نمیکنیم و شور و احساس خاصی در نطقهای آیتالله خزعلی نهفته بود.
وزیر اطلاعات: آیتالله خزعلی پشتیبان جدی و تردیدناپذیر ولایت بود
سیدمحمود علوی وزیر اطلاعات امروز (پنجشنبه) در حاشیه مراسم تشیع پیکر آیتالله خزعلی در جمع خبرنگاران، در بیان ویژگیهای وی، اظهار داشت: ایشان در هر صحنهای در خدمت انقلاب بودند و همواره پشتیبان جدی و تردیدناپذیر ولایت و ولی فقیه چه در زمان امام راحل و چه در زمان مقام معظم رهبری بودند.
حسینعلی امیری: پایبندی به اعتقادات مهمترین ویژگی آیتالله خزعلی بود
حسینعلی امیری سخنگوی وزارت کشور صبح امروز در حاشیه مراسم تشیع پیکر آیتالله خزعلی در جمع خبرنگاران، در توصیف شخصیتی وی، اظهار داشت: یکی از ویژگیهای مهم آیتالله خزعلی، ثبات ایشان در رأی، اعتقادات و تعصبی که نسبت به غیرت دینی داشتند و نسبت به ولایت فقیه و حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری ارادت خاصی داشتند.
وی تأکید کرد: پایبندی بر اعتقادات از نظر بنده از ویژگیهای بسیار حائز اهمیت آیتالله خزعلی بود.
سعید جلیلی: آیتالله خزعلی تلاش مجاهدانه در راه انقلاب و حرکت اسلامی داشت
سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در حاشیه مراسم امروز تشیع پیکر آیتالله خزعلی در گفتوگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس در توصیف شخصیتی وی گفت: آیتالله خزعلی یک عمر تلاش مجاهدانه در مسیر انقلاب و حرکت اسلامی که حضرت امام(ره) برای کشور ما به ارمغان آورد، داشت.
وی افزود: ویژگی بارز ایشان شجاعتی بود که بر مبنای آن اخلاص به دست آورده بود؛ یعنی به دور از هیاهوهای سیاسی آن چیزی که تشخیص میداد در مسیر دفاع از ولایت و انقلاب باید انجام میداد را تا لحظات آخر انجام داد.
حجتالاسلام رئیسی: مرحوم آیتالله خزعلی چهره مجاهد فیسبیلالله بود
حجتالاسلام ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور صبح امروز (پنجشنبه) در حاشیه مراسم تشییع عالم ربانی آیتالله ابوالقاسم خزعلی عضو مجلس خبرگان رهبری در جمع خبرنگاران اظهار داشت: من قبل از پیروزی انقلاب شاگرد درس فقه و تفسیر آیتالله خزعلی بودم و ایشان نه تنها در این دروس استاد ما بود بلکه در سلوک و اخلاق نیز استاد بود.
وی با بیان اینکه آیتالله خزعلی به معنای کلمه اسوه بود، گفت: اخلاق اسلامی ایشان در خاطر همه ماند و ایشان چهره مجاهد فیسبیلالله بود.
دادستان کل کشور تأکید کرد: روحیه دشمنشناسی و دشمنستیزی آیتالله خزعلی در سیره و سلوک ایشان وجود داشت.
گفتنی است؛ پیکر آیتالله خزعلی به مشهد انتقال داده خواهد شد و فردا در حرم مطهر حضرت علیابن موسیالرضا تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
هم زمان با سالروز شهادت امام محمد تقی(ع) تشییع و خاکسپاری دو شهید گمنام دوران دفاع مقدس که به تازگی طی عملیات تفحص توسط کمیته جستجوی مفقودین ستادکل نیروهای مسلح کشف شدهاند، روز دوشنبه 23 شهریور در طی مراسم باشکوهی با حضور عموم مردم تهران، خانواده شهدا و ایثارگران، شهردار تهران و جمعی از مسئولین از میدان گلچین، به سمت بوستان زمزم برگزار شد. یکی از این شهدای گمنام 24 ساله و غواص شهید عملیات کربلای 4 و دیگری یک شهید 20 ساله که در عملیات خیبر و در سال 62 به شهادت رسیده است.
خدا کند که کسی حالتش چو ما نشود ز دام خال سیاهش کسی رها نشود خدا کند که نیفتد کسی ز چشم نگار به نزد یار چو ما پست و بی بها نشود جواب ناله ی ما را نمی دهد "دلبر" خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود شنیده ام که از این حرف، یار خسته شده خدا کند که به اخراج ما رضا نشود مریض عشقم و من را طبیب لازم نیست خدا کند که مریضی من دوا نشود
سید علی حسینی خامنه ای
تعداد بازدید از این مطلب: 180
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان، این مجلس را مظهر کامل مردمسالاری اسلامی و مایهی سکینه و آرامش در جامعه خواندند و با توصیهی مؤکد به همهی مسئولان برای حرکت و تلاش در چارچوب منظومهی فکری اسلامی و مراقبت برای همرنگ نشدن با ادبیات و کلیشههای نظام سلطه، تأکید کردند: امروز مهمترین وظیفهی علمای دینی، روشنفکران دانشگاهی و مسئولان حساسیت نسبت به طراحی دشمن و شناخت آن و تشریح آیندهی امیدبخشو رو به پیشرفت کشور در چارچوب شاخصهای منظومهی فکری اسلام و با استفاده از قابلیتها و تواناییهای جوانان و ظرفیتهای گستردهی کشور است. رهبر انقلاب اسلامی همچنین نکات مهمی را درخصوص برجام و شرایط بعد از برجام بیان کردند. حضرت آیتالله خامنهای در ابتدای سخنان خود با اشاره به برخی از آیات قرآن کریم درخصوص انزال سکینهی الهی در قلبهای مؤمنین، بهواسطهی تسلیم بودن در برابر خدا و داشتن حسنظن به وعدههای الهی، مجلس خبرگان را زمینهساز سکینه و آرامش در جامعه خواندند و در تبیین علت این موضوع افزودند: مجلس خبرگان تنها مجلسی است که دو انتخاب در آن انجام میگیرد. یکی انتخاب نمایندگان مجلس خبرگان که بهوسیلهی مردم انجام میشود و دیگری انتخاب رهبری که بهوسیلهی مجلس خبرگان انجام میگیرد. ایشان خاطرنشان کردند: براساس این دو انتخاب، مجلس خبرگان از یک جهت مظهر کامل مردمسالاری دینی و مردمسالاری اسلامی است و از طرف دیگر مظهر حاکمیت ارزشها و احکام اسلامی است. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: وقتی مجلس خبرگان با چنین ویژگیهای منحصر بهفردی تشکیل میشود نمایندگان این مجلس و استقلال فکری و آگاهی خود را نشان میدهند، این موضوع زمینهساز سکینه و آرامش در جامعه میشود. رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه باید در هر دو انتخاب مجلس خبرگان دقت لازم و استقلال فکری رعایت شود، گفتند: استقلال فکری به معنای آن است که نمایندگان این مجلس اسیر کلیشهها و ادبیات نظام سلطه نباشند. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: البته این توصیه فقط برای نمایندگان مجلس خبرگان نیست بلکه همهی مسئولان و ارکان نظام و همهی صاحبنظران سیاسی و اجتماعی و دینی باید مراقب باشند تا همرنگ ادبیات و کلیشههای نظام سلطه نشوند. ایشان با اشاره به تلاش گسترده و تبلیغات پرحجم جبهه استکبار برای تحمیل ادبیات و واژههای جعلی خود به مسئولان و تصمیمگیران و تصمیمسازان کشورها، افزودند: در ادبیات نظام سلطه، مفاهیمی همچون تروریسم و حقوق بشر معانی خاصی دارند و در این ادبیات حملات بیوقفه ششماهه به مردم یمن و کشتن مردم بیگناه غزه، تروریسم نیست و سرکوب مردم بحرین به دلیل درخواست برای داشتن حق رأی، نقض حقوق بشر محسوب نمیشود! رهبر انقلاب اسلامی گفتند: در ادبیات نظام سلطه، دفاع مشروع نیروهای مقاومت در لبنان و فلسطین، تروریسم به حساب میآید ولی اقدامات کشورهای مستبد و نزدیک به آمریکا، در منطقه، برخلاف حقوق بشر نیست! حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: در این ادبیات ترور دانشمندان هستهای نیز که صهیونیستها تقریباً به صراحت به آن اعتراف کردهاند و برخی کشورهای اروپایی هم به نقش خود در پشتیبانی از این اقدام اذعان داشتهاند، تروریسم محسوب نمیشود! ایشان با تأکید بر اینکه جعل چنین مفاهیمی و انتظار اینکه همه در چارچوب این ادبیات سخن بگویند یکی از نشانههای بارز سلطه و استکبار است، گفتند: در مقابل، نظام جمهوری اسلامی دارای یک منظومهی فکری اسلامی است که بعد از گذشت سالها همچنان در دنیا دارای جذابیت و طراوت و تازگی است. حضرت آیتالله خامنهای در تشریح اجزای منظومهی فکری اسلامی، نفی ظلم و استکبار و استبداد، عزت ملی و اسلامی و استقلال فکری، سیاسی و اقتصادی را از اجزای این منظومه فکری برشمردند و درخصوص اهمیت استقلال و نقش آن در خودباوری و پیشرفت یک ملت، افزودند: استقلال بخشی از آزادی است، بنابراین کسانی که استقلال را نفی میکنند در واقع مخالف آزادی هستند. ایشان، شعار «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» را در بردارندهی ارتباط منطقی این سه مفهوم دانستند و گفتند: استقلال همهجانبه و آزادی فکری و عملی، هر دو در منظومهی فکری اسلامی و نظام جمهوری اسلامی قرار دارند و چنین نظام فکری زمینهساز خودباوری و حرکت بالنده و رو به جلو برای هر ملتی خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامی سبک زندگی اسلامی، نوآوری و همافزایی و اتحاد ملی را از دیگر اجزای منظومهی فکری اسلامی دانستند و خاطرنشان کردند: ملت ایران در طول ۳۶سال گذشته بهواسطهی حرکت در چارچوب این منظومهی فکری توانسته است با وجود موانع فراوان، پیشرفتهای زیادی را داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای افق مورد نظر نظام اسلامی را، ایرانی پیشرفته از لحاظ علم و صنعت، با جمعیتی ۱۵۰ تا ۲۰۰میلیونی و برخوردار از معنویت و بهدور از سلطهگری اما در مقابلِ زورگویان و سلطهگران، توصیف کردند و گفتند: دستیابی جمهوری اسلامی ایران به این جایگاه، برای جبههی استکبار بسیار سنگین است، و علت همهی توطئهها و تلاشها در مقابله با نظام اسلامی، جلوگیری از تحقق چنین آیندهای است. ایشان با تأکید بر اینکه ظهور چنین کشور اسلامی، زمینهساز برچیده شدن بساط استکبار و کفر خواهد شد، افزودند: ملت ایران بهویژه جوانان، علمای دین و روشنفکران دانشگاهی باید حرکت خود را در چارچوب منظومهی فکری اسلامی پیش ببرند و همه از جمله مسئولان نسبت به طراحی و نقشهی دشمن، حساس و هوشیار باشند. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: نباید بهواسطهی لبخند دشمن یا احیاناً مساعدت کوتاهمدت او در موضوعی خاص، فریب دشمن را خورد بلکه همواره باید متوجه این موضوع باشیم که طراحی و نقشهی او چیست؟ حضرت آیتالله خامنهای یک بار دیگر تأکید کردند که دشمن و استکبار جهانی موضوعی موهوم نیست بلکه واقعیتی است که بزرگترین مصداق آن دولت آمریکا و کمپانیها و کارتلهای اقتصادی صهیونیستیِ پشتیبان آن، است. ایشان با اشاره به تواناییها، قابلیتها و استعدادهای جوانان با ایمان و همچنین ظرفیتها، ثروتها و منابع طبیعی کشور و عمق فرهنگ اسلامی و فرهنگ اهل بیت علیهمالسلام در میان مردم، خاطرنشان کردند: همهی مسئولان و شخصیتهای مؤثر و دارای نفوذ کلام در میان جامعه باید این آیندهی روشن را بیش از پیش برای مردم تشریح کنند و ضمن امیدوار کردن آنان به آینده، زمینهساز آرامش و سکینه در کشور شوند. رهبر انقلاب اسلامی بخش دیگری از سخنان خود را به بیان نکات مهمی درخصوص برجام و مسائل بعد از برجام و همچنین موضوع اجرای سیاستهای اقتصاد مقاومتی اختصاص دادند. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به بحثهای روزهای اخیر دربارهی نقش مجلس شورای اسلامی در بررسی برجام، گفتند: درخصوص ابعاد حقوقی و قانونی این موضوع و اقتضائات آن، باید صاحبنظران و کارشناسان حقوقی نظر دهند اما از نگاه کلی، من معتقدم و به آقای رئیسجمهور هم گفتهام که مصلحت نیست، مجلس شورای اسلامی از موضوع بررسی برجام کنار گذاشته شود. ایشان با تأکید بر لزوم ورود مجلس به موضوع بررسی برجام، در عین حال خاطرنشان کردند: من در مورد نحوهی بررسی و اینکه آن را رد کنند یا تصویب کنند هیچ توصیهای به مجلس ندارم و این، نمایندگان ملت هستند که باید تصمیم بگیرند. رهبر انقلاب اسلامی درخصوص مسائل بعد از برجام گفتند: من دربارهی این مسائل، برخی نکات را با برادران عزیز و صمیمی خود در دولت، در میان گذاشتهام که اکنون برای اطلاع نمایندگان مجلس خبرگان و همهی مردم، آنها را بیان میکنم. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شش کشور مذاکرهکننده با ایران و نقش آمریکا در میان این شش کشور، افزودند: در واقع طرف اصلی ما دولت آمریکا است اما مسئولان آمریکایی خیلی بد حرف میزنند و باید تکلیف اینگونه حرف زدنها روشن شود. ایشان با اشاره به سخنان مقامات آمریکایی مبنی بر حفظ چارچوب تحریمها، تأکید کردند: اگر قرار است چارچوب تحریمها حفظ شود، پس ما برای چه مذاکره کردیم؟ و این، کاملاً مخالف علت حضور جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات است زیرا هدف از مذاکرات برداشته شدن تحریمها بود. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اگر ما در مذاکرات در برخی موارد کوتاه آمدیم و برخی امتیازات را دادیم عمدتاً برای این بود که تحریمها برداشته شود وگرنه چه لزومی به حضور در مذاکرات بود و ما کار خود را ادامه میدادیم و میتوانستیم از نوزده هزار سانتریفیوژی که داریم، در مدت کوتاهی به پنجاه تا شصت هزار سانتریفیوژ برسیم و غنیسازی بیست درصد را نیز ادامه دهیم و تحقیق و توسعه را هم سرعت بیشتری ببخشیم. حضرت آیتالله خامنهای تأکید کردند: اگر قرار است تحریمها برداشته نشود، پس معاملهای هم در کار نخواهد بود، بنابراین باید تکلیف این موضوع مشخص شود. ایشان خطاب به مسئولان کشور گفتند: نگویید که آمریکاییها این سخنان را برای قانع کردن رقبای داخلی خود میزنند، البته من معتقدم که دعوای داخلی آمریکا واقعی است و آنها با هم اختلاف دارند و علت این اختلاف هم برای ما روشن است، اما آنچه که رسماً گفته میشود نیاز به پاسخ دارد و اگر پاسخ داده نشود، صحبت طرف مقابل تثبیت خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامی همچنین با اشاره به سخنان مقامات آمریکایی مبنی بر تعلیق تحریمها، تأکید کردند: از ابتدا مسئلهی ما این نبوده است، ما تأکید داشتیم که تحریمها باید برداشته شوند و نه تعلیق. حضرت آیتالله خامنهای افزودند: البته نظر ما برداشته شدن فوری تحریمها بود اما دوستان در اینجا، این موضوع را به شکلی معنا کردند و ما هم مخالفتی نکردیم ولی تحریمها باید برداشته شوند. اگر قرار است تحریمها تعلیق شوند، ما هم اقداماتی را که باید انجام دهیم، در حد تعلیق و نه در سطح اقدام اساسی بر روی زمین، انجام خواهیم داد. ایشان خاطرنشان کردند: البته طرف مقابل میگوید برداشتن برخی تحریمها دست دولت آمریکا نیست ما هم میگوییم همان تحریمهایی که در دست دولت آمریکا و دولتهای اروپایی است، باید برداشته شوند. حضرت آیتالله خامنهای، بخش دیگری از حرفهای بد مقامات آمریکا را اظهاراتی کاملاً خارج از موضوع توافق هستهای خواندند و خاطرنشان کردند: هیأت حاکمهی آمریکا همانند انگلیسیهای قرن نوزدهم در مورد ایران سخن میگویند و گویا دو قرن از دنیا و تاریخ عقب هستند در حالیکه دنیا تغییر کرده و ابرقدرتها دیگر قدرت و توانایی و عُرضهی آن کارها را ندارند و در طرف مقابل نیز جمهوری اسلامی با تواناییهای شناختهشده و ناشناختهای که در زمان عمل شناخته خواهد شد قرار دارد و ایران مانند فلان کشور عقبمانده نیست که هر طوری بخواهند بتوانند با آن صحبت کنند. رهبر انقلاب، در بیان یکی از اظهارات سلطهجویانهی آمریکاییها گفتند: مقامات آمریکایی میگویند انتظار داریم مسئولان و دولت جمهوری اسلامی کاری متفاوت انجام دهند! ایشان افزودند: کار متفاوت از نظر آنها کاری متفاوت از گذشتهی جمهوری اسلامی و عبور از ارزشهای اسلامی و از دست دادن پایبندی به احکام اسلامی است، اما چنین چیزی هرگز اتفاق نخواهد افتاد و نه دولت، نه مجلس و نه مسئولین مطلقاً چنین کاری نمیکنند و کسی هم که بخواهد چنین کاری بکند، مردم و نظام جمهوری اسلامی از او قبول نمیکنند. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین یکی از مصادیق مورد انتظار آمریکاییها گفتند: از جمله سیاستهای آمریکا در منطقه، محو و نابودی کامل نیروهای مقاومت، و تسلط کامل بر سوریه و عراق است و توقع دارند که جمهوری اسلامی وارد این چارچوب شود که هرگز چنین چیزی اتفاق نخواهد افتاد. رهبر انقلاب در اشاره به یکی دیگر از اظهارات حساسیتبرانگیز مقامات آمریکایی گفتند: آنها میگویند برجام فرصتهایی را هم در داخل ایران و هم در خارج ایران و منطقه در اختیار آمریکا قرار داده است. ایشان خطاب به مسئولان در دولت و سایر دستگاهها تأکید کردند: مسئولان در دولت و در دستگاههای گوناگون، به هیچوجه نباید اجازهی این فرصتطلبی را در داخل به آمریکا بدهند و در خارج هم باید تلاش کنند که این فرصتها در اختیار آمریکا قرار نگیرد، زیرا هر چه آنها به این فرصتهای خود نزدیک شوند، یقیناً ذلت، محنت و عقبماندگی ملتها بیشتر خواهد شد. رهبر انقلاب با اشاره به تأکیدشان به مسئولان اعم از مسئولان سیاست خارجی و دیگر مسئولان مبنی بر ممنوعیت کامل مذاکره با طرف آمریکایی بهجز در موضوع هستهای، گفتند: علت این مخالفت، جهتگیریهای آمریکاست که درست در نقطهی مقابل جمهوری اسلامی قرار دارد. حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به مسئلهی مهم اقتصاد کشور اشاره کردند و گفتند: سیاستهای اقتصاد مقاومتی یک مجموعهی کامل و غیرقابل تجزیه است و اجرای آنها به برنامهی عملیاتی کامل نیاز دارد، بنابراین از رئیسجمهور محترم و دولت خواستهایم که برای تحقق سیاستهای اقتصاد مقاومتی یک برنامهی جامع، عملیاتی و کاربردی تهیه شود و انتظار داریم که این اقدام انجام گیرد. ایشان در خصوص اهمیت تحقق اقتصاد مقاومتی افزودند: اگر اقتصاد مقاومتی محقق شود دیگر هیچ اهمیتی ندارد که پولی که به ایران باز میگردد، ۵میلیارد دلار باشد، یا ۱۰۰میلیارد دلار؛ البته آن مقدار پولی که از دنیا طلبکار هستیم و تاکنون بهطور ظالمانه جلوی آن را گرفتهاند باید مورد استفاده قرار بگیرد، اما اقتصاد مقاومتی نباید متوقف به این مسائل شود. رهبر انقلاب، همچنین بر لزوم تشکیل یک ستاد عملیاتی فعال برای اجرای اقتصاد مقاومتی تأکید کردند و گفتند: این ستاد باید در دولت تشکیل شود و با مشخص کردن وظایف هر یک از دستگاهها و پیگیری و زمانبندی فعالیتها، یک تحرک عظیم ایجاد کند. حضرت آیتالله خامنهای در بخش پایانی سخنانشان، خطاب به نیروهای مؤمن در سراسر کشور خاطرنشان کردند: حرکت عمومی به سمت آرمانها و اهداف اسلامی است و نیروهای مؤمن، اصیل و معتقد که اکثریت قاطع کشور را تشکیل میدهند باید با حسنظن به وعدهی نصرت خداوند، آمادگی خود را برای کار در میدانهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و در مواجهه با جهتگیریهای دشمن حفظ کنند. پیش از سخنان رهبر انقلاب، آیتالله یزدی رئیس مجلس خبرگان رهبری در سخنانی عامل پیروزی انقلاب اسلامی را رهبری حضرت امام خمینی رحمهالله و شجاعت مردم ایران دانست و نکاتی در خصوص اجلاس اخیر خبرگان بیان کرد. همچنین آیتالله هاشمی شاهرودی نائبرییس مجلس خبرگان با ارائهی گزارشی از هجدهمین اجلاس مجلس خبرگان رهبری، دستورالعمل اجلاس اخیر را اصلاح آییننامهی تعداد اعضای این مجلس اعلام کرد. نائبرییس مجلس خبرگان با اشاره به بررسی اوضاع منطقه و فتنهی تکفیریها در جهان اسلام و تبیین مذاکرات هستهای با دعوت از مهمانان در اجلاس مجلس خبرگان، گفت: ارائهی پیشنهادها و راهحلهایی برای مسائل کشور، دغدغهی اعضای مجلس خبرگان نسبت به مسائل فرهنگی، تجلیل از مقام شامخ شهیدان و حرکت فرهنگی ارزشمند ملت در تشییع پیکرهای شهدا، توجه به اهمیت انتخابات آتی خبرگان و وظیفهی سنگین شورای نگهبان برای صیانت از جایگاه این مجلس و لزوم احراز صلاحیتها طبق قانون و ارائهی گزارش از پیشرفتهای صورتگرفته پس از انقلاب در استانهای محروم بهویژه مناطق اهل سنت از جمله مهمترین محورهای مباحث، نطقها و مذاکرات اعضای مجلس خبرگان در اجلاس اخیر بود. آیتالله هاشمی شاهرودی افزود: اعضای مجلس خبرگان تأکید کردند که توافق هستهای به معنای عادی شدن رابطه با آمریکا نیست.
نزدیکی مسجد امام آذرشهر مغازهای بئهای طبیعی مشام را به خد جلب میکند اقای شعبانی انقلابی دیروز در انجا مشغول است. با ایشان مصاحبه کردایم که به مرور در وبلاک قرار خواهیم داد.
نگهبان زندان امام روایت میکند که شنیدم شاه میخواهد به دیدار یک زندانی بیاید بسیار تعجب کردم که ان زندانی کیست که شاه میخواهد به دیدار ان بیاد با دوست صحبت کردم وقرار شد به جای ان نگبانی بدهم چون خیلی مشتاق بودم که بینم ان زندانی کیست شب شد وشاه امد ورفت پیش ان زندانی من صحبت های شاه را میشنیدم که به ان زندانی گفت اقا من شاه کشور احترام دارم شخصیت دارم چرا شخصیت مرا میشکنید امام گفت توشاهی؟ شاه مملکت به فکر مردمش است واینکار ها که تو میکنی را نمی کند سپس شاه گفت هر چقدر پول میخواهی بدهم که با من مبارزه نکنی امام گفت چقدر میتوانی بدهی شاه گفت فلان مقدار امام گفت تواز مملکت خارج شو من به مردم بگوییم ان مبلغ را به توبدهند.شاه بعد از این که مایوس شد گفت توبا کدام نیروی میخواهی با من مبارزه کنی امام جواب داد سربازان من در گهواره اند.......
منبع:مصاحبه اختصاصی کانون پزوهشگران جوان انقلاب اسلامی با اقای شعبانی
من ان موقع ها 10 دوازده سالم بود مادرم که سواد قرانی داشت از اقای به نام کمیلی برایمان حرف میزد ومن همیشه میخواستم بدانیم ای ناقا کیست که با ريیم به مخالفت برخاسته تا اینکه مقداری بزرگ شدم وتازه فهمیدم که منظور مادرو امام خمینی بوده که به اشتباه کمیلی خطاب میکرد.
منبع:مصاحبه اختصاصی کانون پزوهشگران جوان انقلاب اسلامی با اقای شعبانی
سلام دوستای عزیزم امروز صبح مصاحبه با اقای شعبانی را انجام دادیم وایشان خاطرات بسیار جالبی را مطرح کردند منتظر باشید شما را شگفت زده خواهیم کرد.عکس ها وخاطرات در ساعات اینده
رهبر انقلاب: سلطنت پهلوی مخالفان را به افراطی و معتدل تقسیم می کرد/ همین سیاست را از چند سال بعد از پیروزی انقلاب، در خارج شروع کردند که تا امروز هم ادامه دارد/ بدانید این همان تدبیر خباثتآمیز است
عدهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدی در آن راه نبودند، یا جدی بودند، ولی دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدیتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم.
گروه تاریخ انقلاب - رجانیوز: حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار صدها تن از پرستاران، امدادگران و مددکاران بیمارستانها و مراکز مختلف درمانی با ایشان طی سخنانی
به بیان خاطرهای از ایام انقلاب از روز هفدهم شهریور پرداختند که قسمتی از مشروح آن در ادامه آمده است.
******
""از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطرهای در ذهن دارم. قبل از آنکه این حادثهی خونبار در تهران اتفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند.
این، نکتهی خیلی قابل توجهی است که امروز مثل آیینهای، همهی عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامههای آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند.
عدهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدی در آن راه نبودند، یا جدی بودند، ولی دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدیتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم.
آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند. این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم. من برداشتم در حاشیهی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیلهی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونهاش کشتار هفدهم شهریور بود.
عین همین سیاست را دشمنان ما از چند سال بعد از آغاز پیروزی انقلاب، در خارج شروع کردند که تا امروز هم ادامه دارد. مینشینند تحلیل میکنند که فلان کسان تندروند، متعصّبند، متحجّرند؛ فلان کسان معتدلند، فلان کسان قابل مذاکره نیستند، فلان کسان هستند! با آن برداشتهای غلط و ناقص، پیش خودشان مینشینند و تحلیل میکنند و در رادیوهایشان پخش میشود! من آنچه را که برای آگاهی ملت عزیز میخواهم عرض کنم، این است که بدانید این همان سیاست است؛ این همان تدبیر خباثتآمیز است که هجده، نوزده سال پیش، به وسیله عوامل آنها در داخل ایران انجام میگرفت؛ امروز هم به وسیله همان طرّاحان و سیاستگذاران در سطح جهانی، باز ناظر به نظام اسلامی و انقلاب اسلامی انجام میگیرد.""
حسینیه رجانیوز به مناسبت شهادت حضرت جوادالائمه امام محمدتقی(ع)؛
امام جواد علیهالسلام مبتکر «بحث آزاد اجتماعی»/ گزارشی از ولادت تا شهادت امام جواد علیهالسلام/ جلوه هایی از علم گسترده امام؛ فتوای قضایی امام و شکست فقهای درباری/ صوت: سخنرانی و مرثیهسرایی
مامون گفت: شما اين خاندان را نمىشناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.
گروه معارف - رجانیوز: در محفل سوگ تو، اشکها زودتر از هر دعایی به سویِ آسمان میروند، لحظهها به انتظار دیدار جمالِ دل آرایت در بغضِ ثانیهها میتپند، گلهای سجّادهات، محراب را بوسه میزنند، جبرییل، چون شمع، بیقرارانه میسوزد و صدایِ گریههای مداوم، در و دیوار را غرق در ماتم میکند.
پله پله تا خدا رفتنت را ستارهها در گوش زمین نجوا کردند؛ آنگاه که عرش، تو را در هالهای از نور، به سوی معراج دلباختگان بُرد. جواد الائمه! بعد از تو، دنیا سرگردان است و شادمانی رنگباخته، شهادت به مقامِ والایت غبطه میخورد و دلهای سوگوار، جز اشک و آه، حرفی ندارند. شانه های آسمان، از یاد آوری سیمای روحانی ات میلرزد و بغضِ ناشناخته ای گلوی زمین را میفشارد و دوریِ تو، چونان رعد، افلاک را به آتش میکشد.
مولا جان! بی تو، روح تشنه ی هستی، با کدامین زمزم سیراب شوند و ضمیرهای مشتاق، با شمیمِ کدامین نسیم رحمت، آکنده از روحِ عبادت گردند؟
افسوس که از بارِ سنگین مظلومیتِ تو آینه زمان در هم شکست و کشتیِ ایثار و گذشت، در دریایِ وجود تو به اشک نشست. ای که دعایت در سحرگاهانِ نیایش موجب نزول برکات است و عبادتت در دلِ شبهایِ اِستغاثه، مایه ی پراکندگی نفحات قدسی!
محراب خالی، اشکهای آسمان و بغض فرو خورده افلاکیان، بهانه سوگوارای داغداران تو است.
حاج محمود کریمی- شهادت امام جواد.mp۳ | دانلود فایل
***
گزیدهای از بیانات رهبر انقلاب پیرامون حضرت امام محمدتقی؛ جوادالائمه(ع)
جوادالائمه علیهالسلام مبتکر بحث آزاد اجتماعی
بحث آزاد کار خوبی است، من موافقم با بحث آزاد؛ از اول هم موافق بودم. این نکتهی اول که بحث آزاد را ما رد نمیکنیم بلکه استقبال هم میکنیم .مبتکر بحث آزاد اجتماعی امام جواد صلواتاللهعلیه است. البته قبل از امام جواد هم در زمان ائمه بحث زیاد میشد، اما اینیکه حالا بنشینند جمعا صحبت کنند امام جواد اول بار این کار را کردند.(۱)
او امام و پیشاهنگ حرکت ملت ایران بود
خاطرهی خونین ۱۷ شهریور؛ دنبالهی درس جاوید فراموشنشدنی است که امام جواد به ما داده است. چرا یک امام بزرگوار در ۲۵ سالگی به شهادت میرسد؟ و دستگاه جبار زمان این ذریهی پیغمبر را بیش از آن تحمل نمیکند؟ پاسخ به این سخن را زندگی و شخصیت امام جواد به ما میدهد. او مظهر مبارزهی با باطل بود، او کوششگر برای حکومت الله بود. او برای خدا و قرآن مبارزه میکرد، او از قدرتها نمیترسید، او در حقیقت امام و الگو و پیشاهنگ این حرکتی بود که امروز ملت ایران همگی دست به دست آن را تعقیب میکند.(۲)
زندگی امام جواد علیهالسلام، الگویی برای جوانان
زندگی امام جواد علیهالسلام هم الگوست. امام جواد علیهالسلام -امامی با آن همه مقامات، با آن همه عظمت- در بیستوپنج سالگی از دنیا رفت. این نیست که ما بگوییم؛ تاریخ میگوید؛ تاریخی که غیر شیعه آن را نوشته است. آن بزرگوار، در دوران جوانی و خردسالی و نوجوانی، در چشم مأمون و در چشم همه، عظمتی پیدا کرد. اینها چیزهای خیلی مهمی است؛ اینها میتواند برای ما الگو باشد.(۳)
درس بزرگ امام جواد(ع)
امام جواد مانند دیگر ائمهی معصومین برای ما اسوه و مقتدا و نمونه است. زندگی کوتاه این بندهی شایستهی خدا، به جهاد با کفر و طغیان گذشت. در نوجوانی به رهبری امت اسلام منصوب شد و در سالهایی کوتاه، جهادی فشرده، با دشمن خدا کرد به طوری که در سن ۲۵ سالگی یعنی هنوز در جوانی، وجودش برای دشمنان خدا غیر قابل تحمل شد و او را با زهر شهید کردند. همانطوری که ائمهی دیگر ما علیهمالسلام با جهاد خودشان هر کدام برگی بر تاریخ پر افتخار اسلام افزودند، این امام بزرگوار هم گوشهی مهمی از جهاد همه جانبهی اسلام را در عمل خود پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت. آن درس بزرگ این است که در هنگامی که در مقابل قدرتهای منافق و ریاکار قرار میگیریم، باید همت کنیم که هوشیاری مردم را برای مقابلهی با این قدرتها برانگیزیم. اگر دشمن، صریح و آشکار دشمنی بکند و اگر ادعا و ریاکاری نداشته باشد، کار او آسانتر است. اما وقتی دشمنی مانند مأمون عباسی چهرهای از قداست و طرفداری از اسلام برای خود میآراید، شناختن او برای مردم مشکل است. در دوران ما و در همهی دورانهای تاریخ، قدرتمندان همیشه سعی کردهاند وقتی از مقابلهی رویاروی با مردم عاجز شدند دست به حیلهی ریاکاری و نفاق بزنند.(۴)
***
طرح گرافیکی
یا جوادالائمه ادرکنی
برای مشاهده طرح در ابعاد بزرگ روی آن کلیک نمایید
***
صوت
بخشی از سخنرانی حضرت آیت الله جوادی آملی در باب حیا
آیت الله جوادی آملی- حیا در کلام امام جواد.mp۳ | دانلود فایل
***
گزارشی از ولادت تا شهادت امام جواد علیهالسلام
ولادت حضرت جوادالائمه علیهالسلام
به تصریح تمام منابع، زادگاه آن حضرت مدینه(۵) (۶) (۷) و سال تولد ایشان ۱۹۵ هجری قمری بوده است،(۸) (۹) (۱۰) (۱۱) (۱۲) اما درباره روز و ماه ولادت اختلاف نظر وجود دارد. قول مشهور و منحصر به فرد، دهم رجب است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد(۱۳) (۱۴) (۱۵) (۱۶) نقل کردهاست، ولی بعضی منابع زادروز امام را نیمه ماه رمضان دانستهاند. (۱۷) (۱۸) (۱۹)
نسب امام جواد علیهالسلام
امام جواد تنها فرزند امام رضا علیهالسلام است.(۲۰) (۲۱) (۲۲)
مادر وی از کنیزان امامرضا علیهالسلام بود که در منابع با نامهای گوناگون از او یاد شدهاست. شیخ مفید (۲۳) (۲۴) (۲۵) (۲۶) از او با نام سبیکه، از اهالی نَوْبه، یاد کرده و نام سکینه در برخی منابع، احتمالاً مُصَحَّفِ سبیکه است. (۲۷) (۲۸) (۲۹) همچنین گفتهاند نام وی دُرّه بوده و امام رضا علیهالسلام او را خیزران خوانده است (۳۰) (۳۱) (۳۲) (۳۳) (۳۴) (۳۵) (۳۶) (که همگی صورت مصحَّف اسامی خیزران و دُرّه را نقلکردهاند). او را از خاندان ماریه قبطیه ، همسر رسول خدا، نیز دانستهاند. (۳۷) (۳۸) (۳۹) در دلائل الامامه(۴۰) نام او ریحانه و کنیهاش امالحسن ذکر شدهاست. این تعدد نام چه بسا از آنروست که کنیزان به دلایلی، از جمله تغییر مالکانشان، با اسمها و کنیههای گوناگون خوانده میشدند(۴۱)
مسافرتها امام محمدتقی علیهالسلام
ظاهراً امام سه بار به بغداد سفر کرده است. به نوشته جعفر مرتضی عاملی، (۴۲) سفر نخست بلافاصله پس از ورود مأمون به بغداد در سال ۲۰۴ بوده که وی امامجواد علیهالسلام را از مدینه به بغداد فراخواندهاست. مؤید ایننظر، روایت نعیبی (۴۳) (۴۴) (۴۵) (۴۶) مبنی بر حضور امام در بغداد در کودکی و گفتگوی آن حضرت با مأمون است.
گرچه درباره این روایت مناقشه شده، جعفر مرتضی عاملی (۴۷) کوشیده است که آن را تأیید کند و به اشکالات آن پاسخ گوید. شاهد دیگر، گزارش شیخ مفید (۴۸) از مراسم ازدواج امام جواد علیه السلام در نه سالگی با امفضل است.
در دلائل الامامه (۴۹) نظیر همین گزارش آمده، ولی ذکر شده که امام شانزده ساله بوده، که ظاهراً اشتباه است (۵۰) (که سن امام را در آن زمان ده ساله نوشته، و این با نقل شیخمفید تطبیقپذیر است).
سفر دیگر امام به بغداد در سال ۲۱۵ بوده است.
هنگامی که مأمون عازم جنگ با روم بود، امامجواد علیهالسلام از مدینه به بغداد رسید. وی برای دیدن مأمون به شهر تکریت رفت و در آنجا، ام فضل، با اجازه مأمون، به امام پیوست. امام تا رسیدن موسم حج در بغداد سکنا گزید، سپس با همسرش برای اعمال حج به مکه رفت و از آنجا به منزلش در مدینه بازگشت. (۵۱) (۵۲) (۵۳) آخرین بار، در اواخر محرّم ۲۲۰، معتصم عباسی امام را به بغداد فراخواند و وی به همراه امفضل به بغداد سفر کرد و تا هنگام وفات در آنجا اقامت داشت (۵۴) (۵۵) (۵۶) (۵۷)
ازدواج امام جواد علیهالسلام
مأمون پس از ولایتعهدی امامرضا علیهالسلام، دخترش امحبیب را بهعقد وی و دختر دیگرش، امفضل، را به عقد امامجواد علیهالسلام درآورد. (۵۸) (۵۹)
در اینکه ازدواج حضرت با امفضل، پیش یا پس از وفات امامرضا بوده، اختلاف هست.(۶۰)
در منابعشیعی گزارش مفصّلی وجود دارد که شیخمفید آن را در الارشاد آورده (۶۱) (۶۲) (۶۳) (۶۴) که مؤید ازدواج امام پس از رحلت پدر است. بنابر این گزارش، مأمون به دلیل علاقه بسیارش به حضرتجواد علیهالسلام میخواست دختر خود، امفضل، را به ازدواج وی در آورد، اما عباسیان که از این امر ناخشنود بودند، به بهانه سن کم امام، مأمون را از این کار منع کردند. مأمون برای اقناع آنان پیشنهاد کرد حضرت را امتحان کنند. در روز امتحان، عباسیان قاضی یحیی بن اَکثم را حاضر کردند تا با امام بحث فقهی کند. مأمون بعد از غلبه امامجواد علیهالسلام بر یحیی بن اکثم، در همان مجلس دختر خود را به همسری او در آورد و مراسم بسیار باشکوهی برگزار نمود. در این مراسم، که ظاهراً در سال۲۰۴ بوده، فقط عقد ازدواج صورت گرفته است ولیامفضل را در ۲۱۵ به مدینه بردند. (۶۵)
نحوه شهادت امام جواد علیهالسلام
اغلب منابع کهن به صراحت سخنی از شهادت امام جواد علیهالسلام به میان نیاوردهاند (۶۶) (۶۷) (۶۸) (۶۹) (۷۰) (۷۱) (۷۲) (۷۳) اما در کتاب اثبات الوصیه ، منسوب به مسعودی (۷۴)، درباره مسموم شدن امام به دست همسرش، ام فضل، گزارش مفصّلی آمده است. بنابراین گزارش، امفضل به تحریک معتصم عباسی و جعفر، برادر تنی امفضل، و از روی حسادت به همسر دیگر امام، امام را مسموم کرد، اما بعد پشیمان شد.(۷۵) بنا بر روایاتی دیگر، یکی از وزرای معتصم به دستور خلیفه، امام جواد علیهالسلام را مسموم کرد.(۷۶) (۷۷) برخی نیز خبر مسمومیت امام را به عنوان قول مرجوح ذکر کردهاند (۷۸) (۷۹) (۸۰) اما شیخ مفید(۸۱) و طبرسی (۸۲) تصریح کردهاند که این موضوع نزد آنها به اثبات نرسیده است. با اینکه گفته کسانی چون کلینی، مفید و طوسی را در مورد مرگ طبیعی امام نمیتوان نادیدهگرفت، ولی وجود قراینی چون جوان بودن امام، احضار وی به بغداد به دستور معتصم و فوت ناگهانیاش در آن شهر، شهادت حضرت را محتمل مینماید. (۸۳) (۸۴) مدفن حضرت جواد علیهالسلام مقابر قریش در بغداد، پشت قبر جدّش، موسی بن جعفر علیهماالسلام، است (۸۵) (۸۶) (۸۷) (۸۸) که امروزه کاظمین نامیده میشود. (۸۹) (۹۰)
***
مناظرات امام جواد علیهالسلام
چنانكه گفته شد، از آنجا كه امام جواد نخستين امامى بود كه در خردسالى به منصب امامت رسيد(۹۱)، حضرت مناظرات و بحث و گفتگوهايى داشته است كه برخىاز آنها بسيار پر سر و صدا و هيجان انگيز و جالب بوده است. علت اصلى پيدايش اين مناظرات اين بود كه از يك طرف، امامت او به خاطر كمى سن براى بسيارى از شيعيان كاملا ثابت نشده بود (گرچه بزرگان و دانايان شيعه براساس عقيده شيعه هيچ شك و ترديدى در اين زمينه نداشتند) ازينرو براى اطمينان خاطر و به عنوان آزمايش، سؤالات فراوانى از آن حضرت مىكردند.
از طرف ديگر، در آن مقطع زمانى، قدرت «معتزله» افزايش يافته بود و مكتب اعتزال به مرحله رواج و رونق گام نهاده بود و حكومت وقت در آن زمان از آنان حمايت و پشتيبانى مىكرد و از سلطه و نفوذ خود و ديگر امكانات مادى و معنوى حكومتى، براى استوارى و تثبيتخط فكرى آنان و ضربه زدن به گروههاى ديگر و تضعيف موقعيت و نفوذ آنان به هر شكلى بهره بردارى مىكرد. مىدانيم كه خط فكرى اعتزال در اعتماد بر عقل محدود و خطاپذير بشرى افراط مىنمود: معتزليان دستورها و مطالب دينى را به عقل خود عرضه مىكردند و آنچه را كه عقلشان صريحا تاييد مىكرد مىپذيرفتند و بقيه را رد و انكار مىكردند و چون نيل به مقام امامت امت در سنين خردسالى با عقل ظاهر بين آنان قابل توجيه نبود، سؤالات دشوار و پيچيدهاى را مطرح مىكردند تا به پندار خود، آن حضرت را در ميدان رقابت علمى شكست بدهند!
ولى در همه اين بحثها و مناظرات علمى، حضرت جواد (در پرتو علم امامت) با پاسخهاى قاطع و روشنگر، هر گونه شك و ترديد را در مورد پيشوايى خود از بين مىبرد و امامتخود و نيز اصل امامت را تثبيت مىنمود. به همين دليل بعد از او در دوران امامتحضرت هادى (كه او نيز در سنين كودكى به امامت رسيد) اين موضوع مشكلى ايجاد نكرد، زيرا ديگر براى همه روشن شده بود كه خردسالى تاثيرى در برخوردارى از اين منصب خدايى ندارد.
مناظره با يحيى بن اكثم (۹۲)
وقتى «مامون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامهاى براى حضرت جواد-عليه السلام-فرستاد و امام را به بغداد دعوت كرد. البته اين دعوت نيز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود.
حضرت پذيرفت و بعد از چند روز كه وارد بغداد شد، مامون او را به كاخ خود دعوت كرد و پيشنهاد تزويج دختر خود «ام الفضل» را به ايشان كرد.
امام در برابر پيشنهاد او سكوت كرد.(۹۳) مامون اين سكوت را نشانه رضايتحضرت شمرد و تصميم گرفت مقدمات اين امر را فراهم سازد.
او در نظر داشت مجلس جشنى تشكيل دهد، ولى انتشار اين خبر در بين بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع كردند و با لحن اعتراض آميزى به مامون گفتند: اين چه برنامهاى است؟ اكنون كه على بن موسى از دنيا رفته و خلافتبه عباسيان رسيده باز مىخواهى خلافت را به آل على برگردانى؟ ! بدان كه ما نخواهيم گذاشت اين كار صورت بگيرد، آيا عداوتهاى چند ساله بين ما را فراموش كردهاى؟ ! مامون پرسيد: حرف شما چيست؟
گفتند: اين جوان خردسال است و از علم و دانش بهرهاى ندارد.
مامون گفت: شما اين خاندان را نمىشناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.
عباسيان از ميان دانشمندان، «يحيى بن اكثم» را (به دليل شهرت علمى وى) انتخاب كردند و مامون جلسهاى براى سنجش ميزان علم و آگاهى امام جواد ترتيب داد. در آن مجلس يحيى رو به مامون كرد و گفت: اجازه مىدهى سؤالى از اين جوان بنمايم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگير.
يحيى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مىخواهى بپرس.
يحيى گفت: درباره شخصى كه محرم بوده و در آن حال حيوانى را شكار كرده است، چه مىگوييد؟(۹۴)
امام جواد-عليه السلام-فرمود: آيا اين شخص، شكار را در حل (خارج از محدوده حرم) كشته استيا در حرم؟ عالم به حكم حرمتشكار در حال احرام بوده يا جاهل؟ عمدا كشته يا بخطا؟ آزاد بوده يا برده؟ صغير بوده يا كبير؟ براى اولين بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟ شكار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟ از حيوانات كوچك بوده يا بزرگ؟ باز هم از انجام چنين كارى ابا ندارد يا از كرده خودپشيمان است؟ در شب شكار كرده يا در روز؟ در احرام عمره بوده يا احرام حج؟!
يحيى بن اكثم از اين همه فروع كه امام براى اين مسئله مطرح نمود، متحير شد و آثار ناتوانى و زبونى در چهرهاش آشكار گرديد و زبانش به لكنت افتاد به طورى كه حضار مجلس ناتوانى او را در مقابل آن حضرت نيك دريافتند.
مامون گفت: خداى را بر اين نعمتسپاسگزارم كه آنچه من انديشيده بودم همان شد.
سپس به بستگان و افراد خاندان خود نظر انداخت و گفت: آيا اكنون آنچه را كه نمىپذيرفتيد دانستيد؟!(۹۵)
حكم شكار در حالات گوناگون توسط محرم
آنگاه پس از مذاكراتى كه در مجلس صورت گرفت، مردم پراكنده گشتند و جز نزديكان خليفه، كسى در مجلس نماند. مامون رو به امام جواد-عليه السلام-كرد و گفت: قربانت گردم خوب است احكام هر يك از فروعى را كه در مورد كشتن صيد در حال احرام مطرح كرديد، بيان كنيد تا استفاده كنيم. امام جواد-عليه السلام-فرمود: بلى، اگر شخص محرم در حل (خارج از حرم) شكار كند و شكار از پرندگان بزرگ باشد، كفارهاش يك گوسفند است و اگر در حرم بكشد كفارهاش دو برابر است;و اگر جوجه پرندهاى را در بيرون حرم بكشد كفارهاش يك بره است كه تازه از شير گرفته شده باشد، و اگر آن را در حرم بكشد هم بره و هم قيمت آن جوجه را بايد بدهد;و اگر شكار از حيوانات وحشى باشد، چنانچه گورخر باشد كفارهاش يك گاو است و اگر شتر مرغ باشد كفارهاش يك شتر است و اگر آهو باشد كفاره آن يك گوسفند است و اگر هر يك از اينها را در حرم بكشد كفارهاش دو برابر مىشود.
و اگر شخص محرم كارى بكند كه قربانى بر او واجب شود، اگر در احرام حجباشد بايد قربانى را در «منى» ذبح كند و اگر در احرام عمره باشد بايد آن را در «مكه» قربانى كند. كفاره شكار براى عالم و جاهل به حكم، يكسان است;منتها در صورت عمد، (علاوه بر وجوب كفاره) گناه نيز كرده است، ولى در صورت خطا، گناه از او برداشته شده است. كفاره شخص آزاد بر عهده خود او است و كفاره برده به عهده صاحب او است و بر صغير كفاره نيست ولى بر كبير واجب است و عذاب آخرت از كسى كه از كردهاش پشيمان استبرداشته مىشود، ولى آنكه پشيمان نيست كيفر خواهد شد.(۹۶)
قاضى القضات مات مىشود!
مامون گفت: احسنت اى اباجعفر! خدا به تو نيكى كند! حال خوب استشما نيز از يحيى بن اكثم سؤالى بكنيد همان طور كه او از شما پرسيد. در اين هنگام ابو جعفر-عليه السلام-به يحيى فرمود: بپرسم؟ يحيى گفت: اختيار با شماست فدايت شوم، اگر توانستم پاسخ مىگويم و گرنه از شما بهرهمند مىشوم.
ابو جعفر-عليه السلام-فرمود: به من بگو در مورد مردى كه در بامداد به زنى نگاهمىكند و آن نگاه حرام است، و چون روز بالا مىآيد آن زن بر او حلال مىشود، و چون ظهر مىشود باز بر او حرام مىشود، و چون وقت عصر مىرسد بر او حلال مىگردد، و چون آفتاب غروب مىكند بر او حرام مىشود، و چون وقت عشاء مىشود بر او حلال مىگردد، و چون شب به نيمه مىرسد بر او حرام مىشود، و به هنگام طلوع فجر بر وى حلال مىگردد؟ اين چگونه زنى است و با چه چيز حلال و حرام مىشود؟
يحيى گفت: نه، به خدا قسم من به پاسخ اين پرسش راه نمىبرم، و سبب حرام و حلال شدن آن زن را نمىدانم، اگر صلاح مىدانيد از جواب آن، ما را مطلع سازيد.
ابو جعفر-عليه السلام-فرمود: اين زن، كنيز مردى بوده است. در بامدادان، مرد بيگانهاى به او نگاه مىكند و آن نگاه حرام بود، چون روز بالا مىآيد، كنيز را از صاحبش مىخرد و بر او حلال مىشود، چون ظهر مىشود او را آزاد مىكند و بر او حرام مىگردد، چون عصر فرا مىرسد او را به حباله نكاح خود در مىآورد و بر او حلال مىشود، به هنگام مغرب او را «ظهار» مىكند(۹۷) و بر او حرام مىشود، موقع عشا كفاره ظهار مىدهد و مجددا بر او حلال مىشود چون نيمى از شب مىگذرد او را طلاق مىدهد و بر او حرام مىشود و هنگام طلوع فجر رجوع مىكند و زن بر او حلال مىگردد(۹۸).
***
صوت
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی پیرامون اهتمام امام جواد(ع) به انجام امور مردم
اهتمام به امور مردم- استاد رفیعی.mp۳ | دانلود فایل
***
جلوههايى از علم گسترده امام
۱- فتواى قضائى امام و شكست فقهاى دربارى
امام جواد-عليه السلام-غير از مناظراتش كه دو نمونه از آن ياد شد، گاه از راههاى ديگر نيز بيمايگى فقها و قضات دربارى را روشن نموده برترى خود بر آنان را در پرتو علم امامت ثابت مىكرد و از اين رهگذر اعتقاد به اصل «امامت» را در افكار عمومى تثبيت مىنمود. از آن جمله فتوايى بود كه امام در مورد چگونگى قطع دست دزد صادر كرد كه تفصيل آن بدين قرار است:
«زرقان» (۹۹)، كه با «ابن ابى دؤاد» (۱۰۰) دوستى و صميميت داشت، مىگويد: يك روز «ابن ابى دؤاد» از مجلس معتصم بازگشت، در حالى كه بشدت افسرده و غمگين بود. علت را جويا شدم. گفت: امروز آرزو كردم كه كاش بيستسال پيش مرده بودم! پرسيدم: چرا؟
گفت: به خاطر آنچه از ابو جعفر (امام جواد) در مجلس معتصم بر سرم آمد!
گفتم: جريان چه بود؟
گفت: شخصى به سرقت اعتراف كرد و از خليفه (معتصم) خواست كه با اجراى كيفر الهى او را پاك سازد. خليفه همه فقها را گرد آورد و «محمد بن على» (حضرت جواد) را نيز فرا خواند و از ما پرسيد: دست دزد از كجا بايد قطع شود؟
من گفتم: از مچ دست.
گفت: دليل آن چيست؟
گفتم: چون منظور از دست در آيه تيمم: «فامسحوا بوجوهكم و ايديكم»(۱۰۱): «صورت و دستهايتان را مسح كنيد» تا مچ دست است.
گروهى از فقها در اين مطلب با من موافق بودند و مىگفتند: دست دزد بايد از مچ قطع شود، ولى گروهى ديگر گفتند: لازم است از آرنج قطع شود، و چون معتصم دليل آن را پرسيد، گفتند: منظور از دست در آيه وضو: «فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق»(۱۰۲) : «صورتها و دستهايتان را تا آرنجبشوييد» تا آرنج است.
آنگاه معتصم رو به محمد بن على (امام جواد) كرد و پرسيد: نظر شما در اين مسئله چيست؟
گفت: اينها نظر دادند، مرا معاف بدار.
معتصم اصرار كرد و قسم داد كه بايد نظرتان را بگوييد.
محمد بن على گفت: چون قسم دادى نظرم را مىگويم. اينها در اشتباهند، زيرا فقط انگشتان دزد بايد قطع شود و بقيه دستبايد باقى بماند.
معتصم گفت: به چه دليل؟
گفت: زيرا رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: سجده بر هفت عضو بدن تحقق مىپذيرد: صورت (پيشانى) ، دو كف دست، دو سر زانو، و دو پا (دو انگشتبزرگ پا) . بنا بر اين اگر دست دزد از مچ يا آرنج قطع شود، دستى براى او نمىماند تا سجده نماز را به جا آورد، و نيز خداى متعال مىفرمايد:
«و ان المساجد لله فلا تدعوا مع الله احدا» (۱۰۳): «سجده گاهها (هفت عضوى كهسجده بر آنها انجام مىگيرد) از آن خداست، پس، هيچ كس را همراه و همسنگ با خدا مخوانيد (و عبادت نكنيد) » (۱۰۴) و آنچه براى خداست، قطع نمىشود.
«ابن ابى دؤاد» مىگويد: معتصم جواب محمد بن على را پسنديد و دستور داد انگشتان دزد را قطع كردند (و ما نزد حضار، بى آبرو شديم!) و من همانجا (از فرط شرمسارى و اندوه) آرزوى مرگ كردم!(۱۰۵)
۲- حديثسازان رسوا مىشوند!
نقل شده است كه پس از آنكه مامون دخترش را به امام جواد تزويج كرد (۱۰۶) در مجلسى كه مامون و امام و يحيى بن اكثم و گروه بسيارى در آن حضور داشتند، يحيىبه امام گفت:
روايتشده است كه جبرئيل به حضور پيامبر رسيد و گفت: يا محمد! خدا به شما سلام مىرساند و مىگويد: «من از ابوبكر راضى هستم، از او بپرس كه آيا او هم از من راضى است؟». نظر شما درباره اين حديث چيست؟ (۱۰۷)
امام فرمود: من منكر فضيلت ابوبكر نيستم، ولى كسى كه اين خبر را نقل مىكند بايد خبر ديگرى را نيز كه پيامبر اسلام در حجة الوداع بيان كرد، از نظر دور ندارد. پيامبر فرمود: «كسانى كه بر من دروغ مىبندند، بسيار شدهاند و بعد از من نيز بسيار خواهند بود. هر كس بعمد بر من دروغ ببندد، جايگاهش در آتش خواهد بود. پس چون حديثى از من براى شما نقل شد، آن را به كتاب خدا و سنت من عرضه كنيد، آنچه را كه با كتاب خدا و سنت من موافق بود، بگيريد و آنچه را كه مخالف كتاب خدا و سنت من بود، رها كنيد» . امام جواد افزود: اين روايت (درباره ابوبكر) با كتاب خدا سازگار نيست، زيرا خداوند فرموده است: «ما انسان را آفريديم و مىدانيم در دلش چه چيز مىگذرد و ما از رگ گردن به او نزديكتريم» (۱۰۸)
آيا خشنودى و ناخشنودى ابوبكر بر خدا پوشيده بوده است تا آن را از پيامبر بپرسد؟! اين عقلا محال است.
يحيى گفت: روايتشده است كه: «ابوبكر و عمر در زمين، مانند جبرئيل در آسمان هستند»
حضرت فرمود: درباره اين حديث نيز بايد دقتشود، چرا كه جبرئيل و ميكائيل دو فرشته مقرب درگاه خداوند هستند و هرگز گناهى از آن دو سر نزده استو لحظهاى از دايره اطاعتخدا خارج نشدهاند، ولى ابوبكر و عمر مشرك بودهاند، و هر چند پس از ظهور اسلام مسلمان شدهاند، اما اكثر دوران عمرشان را در شرك و بت پرستى سپرى كردهاند، بنابر اين محال است كه خدا آن دو را به جبرئيل و ميكائيل تشبيه كند.
يحيى گفت: همچنين روايتشده است كه: «ابو بكر و عمر دو سرور پيران اهل بهشتند»(۱۰۹). درباره اين حديث چه مىگوييد؟
حضرت فرمود: اين روايت نيز محال است كه درستباشد، زيرا بهشتيان همگى جوانند و پيرى در ميان آنان يافت نمىشود (تا ابو بكر و عمر سرور آنان باشند! ) اين روايت را بنى اميه، در مقابل حديثى كه از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم درباره حسن و حسين-عليهما السلام-نقل شده است كه «حسن و حسين دو سرور جوانان اهل بهشتند»، جعل كردهاند.
يحيى گفت: روايتشده است كه «عمر بن خطاب چراغ اهل بهشت است» . حضرت فرمود: اين نيز محال است;زيرا در بهشت، فرشتگان مقرب خدا، آدم، محمد صلى الله عليه و آله و سلم و همه انبيا و فرستادگان خدا حضور دارند، چطور بهشتبا نور اينها روشن نمىشود ولى با نور عمر روشن مىگردد؟!
يحيى اظهار داشت: روايتشده است كه «سكينه» به زبان عمر سخن مىگويد (عمر هر چه گويد، از جانب ملك و فرشته مىگويد)
حضرت فرمود: من منكر فضيلت عمر نيستم; ولى ابوبكر، با آنكه از عمر افضل است، بالاى منبر مىگفت: «من شيطانى دارم كه مرا منحرف مىكند، هرگاهديديد از راه راست منحرف شدم، مرا به راه درستباز آوريد»
يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر فرمود: «اگر من به پيامبرى مبعوث نمىشدم، حتما عمر مبعوث مىشد» (۱۱۰)
امام فرمود: كتاب خدا (قرآن) از اين حديث راستتر است، خدا در كتابش فرموده است: «به خاطر بياور هنگامى را كه از پيامبران پيمان گرفتيم، و از تو و از نوح... » (۱۱۱) . از اين آيه صريحا بر مىآيد كه خداوند از پيامبران پيمان گرفته است، در اين صورت چگونه ممكن است پيمان خود را تبديل كند؟ هيچ يك از پيامبران به قدر چشم به هم زدن به خدا شرك نورزيدهاند، چگونه خدا كسى را به پيامبرى مبعوث مىكند كه بيشتر عمر خود را با شرك به خدا سپرى كرده است؟ ! و نيز پيامبر فرمود: «در حالى كه آدم بين روح و جسد بود (هنوز آفريده نشده بود) من پيامبر شدم»
باز يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر فرمود: «هيچگاه وحى از من قطع نشد، مگر آنكه گمان بردم كه به خاندان خطاب (پدر عمر) نازل شده است» ، يعنى نبوت از من به آنها منتقل شده است.
حضرت فرمود: اين نيز محال است، زيرا امكان ندارد كه پيامبر در نبوت خود شك كند، خداوند مىفرمايد: «خداوند از فرشتگان و همچنين از انسانها رسولانى بر مىگزيند» (۱۱۲) . (بنابر اين، با گزينش الهى، ديگر جاى شكى براى پيامبر در باب پيامبرى خويش وجود ندارد).
يحيى گفت: روايتشده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: «اگر عذاب نازل مىشد، كسى جز عمر از آن نجات نمىيافت».
حضرت فرمود: اين نيز محال است، زيرا خداوند به پيامبر اسلام فرموده است: «و مادام كه تو در ميان آنان هستى، خداوند آنان را عذاب نمىكند و نيز مادام كه استغفار مىكنند، خدا عذابشان نمىكند» (۱۱۳) . بدين ترتيب تا زمانى كه پيامبر در ميان مردم است و تا زمانى كه مسلمانان استغفار مىكنند، خداوند آنان را عذاب نمىكند (۱۱۴).
***
صوت
بیان حکایتی از حجت الاسلام والمسلمین استاد هاشمی نژاد
حکایت- استاد هاشمی نژاد- امام جواد.mp۳ | دانلود فایل
***
حركت فرهنگي و سياسي امام جواد (علیه السلام)
امام جواد (علیه السلام) همانند پدر بزرگوارشان در دو جبههُ سياست و فكر و فرهنگ قرار داشت. موضعگيرها و شبهه افكني هاي فرقه هايي چون زيديه، واقفيه، غلات مجسمه، امام را بر آن داشت تا در حوزه فرهنگ تشيع در برابر آنان موضعي شفاف اتخاذ كند.
امام در موضعگيري در برابر فرقه زيديه كه امامت را پس از علي بن حسين زين العابدين (علیه السلام) از آن زيد مي پندارند. در تفسير آيه "وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة" آنها را در رديف ناصبي ها خواندند.(۱۱۵)
حضرت در برابر فرقه واقفيه كه قائل به غيبت امام موسي كاظم(علیه السلام) بوده و بدين بهانه وجوهات بسياري را مصادره كرده بودند . آنان را نيز مصداق آيه "وجوه يومئذ خاشعة عاملة ناصبة " به شمار آورده و در بياني فرمودند : شيعيان نبايد پشت سر آنها نماز بخوانند.(۱۱۶)
حضرت در برابر غلات زمان خويش به رهبري ابوالخطاب كه حضرت علي(علیه السلام) را تا مرز الوهيت و ربوبيت بالا برده بودند، فرمودند : لعنت خدا بر ابوالخطاب و اصحاب او و كساني كه درباره لعن او توقف كرده يا ترديد كنند.(۱۱۷)
موضعگيري تند حضرت درباره اين فرقه تا بدانجا بود كه حضرت در روايتي به اسحاق انباري مي فرمايند: " ابوالمهري و ابن ابي الرزقاء به هر طريقي بايد كشته شوند(۱۱۸)
حضرت در برابر فرقه مجسمه كه برداشتهاي غلط آنان ازآياتي چون "يدالله فوق ايديهم " و " ان الله علي العرش استوي" خداوند سبحان را جسم مي پنداشتند، فرمودند: " شيعيان نبايد پشت سر كسي كه خدا را جسم مي پندارد نماز گذارده و به او زكات بپردازند.(۱۱۹)
فرقه كلامي معتزله كه پس از به قدرت رسيدن عباسيون به ميدان آمد و در سده نخست خلافت عباسي به اوج خود رسيد يكي ديگر از جريانهاي فكري و كلامي عصر امام جواد (علیه السلام) است .موضعگيري حضرت امام جواد (علیه السلام) چون پدر بزرگوارشان در اين برهه و در مقابل اين جريان كلامي از جايگاه ويژه اي برخوردار است تا آنجا كه مناظرات حضرت جواد(علیه السلام) با يحيي بن اكثم كه از بزرگترين فقهاي اين دوره به شمار مي رفت ، را مي توان رويارويي تفكر ناب تشيع با مناديان معتزله به تحليل نهاد كه همواره پيروزي باامام جواد (علیه السلام) بوده است.
امام جواد (علیه السلام) در راستاي بسط و گسترش فرهنگ ناب تشيع كارگزاران و وكلايي در مناطق گوناگون و قلمرو بزرگ عباسيان تعيين و يا اعزام نمود . به گونه اي كه امام در مناطقي چون اهواز، همدان، ري، سيستان، بغداد، واسط، سبط، بصره و نيز مناطق شيعه نشيني چون كوفه و قم داراي وكلايي كارآمد بود.
امام جواد (علیه السلام) در راستاي نفوذ نيروهاي شيعي در ساختار حكومتي بني عباس براي ياري شيعيان در مناطق گوناگون به افرادي چون"احمد بن حمزه قمي "اجازه پذيرفتن مناصب دولتي داد، تا جايي كه افرادي چون "نوح بن دراج" كه چندي قاضي بغداد و سپس قاضي كوفه بود، از ياران حضرت(علیه السلام) به شمار ميرفتند كساني از بزرگان و ثقات شيعه چون محمد بن اسماعيل بن بزيع ( نيشابوري ) كه از وزراي خلفاي عباسي به شمار مي رفت به گونه اي با حضرت در ارتباط بودند كه وي از حضرت جواد (علیه السلام) پيراهني درخواست كرد كه به هنگام مرگ به جاي كفن بپوشد و حضرت خواست او را اجابت و براي وي پيراهن خويش را فرستاد.
حركت امام جواد (علیه السلام) در چينش نيروهاي فكري و سياسي، خود حركتي كاملاً محرمانه بود، تا جايي كه وقتي به ابراهيم بن محمد نامه مي نويسد به او امر مي كند كه تا وقتي "يحيي بن ابي عمران" (از اصحاب حضرت) زنده است نامه را نگشايد . پس از چند سال كه يحيي از دنيا مي رود ابراهيم بن محمد نامه را مي گشايد كه حضرت در آن به او خطاب كرده : مسئوليتها و كارهايي كه به عهده ( يحيي بن ابي عمران ) بوده از اين پس بر عهده توست.(۱۲۰)
اين نشانگر آن است كه حضرت در جو اختناق حكومت بني عباس مواظبت و عنايت داشت، تا كسي از جانشيني نمايندگان وي اطلاعي حاصل ننمايد.
دوران دشوار امام جواد (علیه السلام) در نقش و تبليغ شيعي را بايد در هم عصر بودن وي با دو خليفه عباسي نگريست خصوصا مامون عباسي كه به گفته ابن نديم "اعلم تر از همه خلفا نسبت به فقه وكلام بوده است."
دوران هفده ساله امامت حضرت جواد (علیه السلام) همزمان با دو خليفه بني عباسي مامون و معتصم بود، ۱۵ سال در دوره مامون -ازسال ۲۰۳ ق سال شهادت حضرت رضا (علیه السلام) تا مرگ مامون در ۲۱۸ - و دو سال در دوره معتصم - (سال مرگ ما مون ۲۱۸ تا ۲۲۰) شرايط دوره ۱۵ ساله نخست حضرت درست همان شرايط پدر بزرگوارش بود كه در مقابل زيركترين و عالم ترين خليفه عباسي قرار داشت.
مامون كه در سال ۲۰۴ هجري وارد بغداد شد امام جواد (علیه السلام) را كه بنا بر برخي از روايات سن مباركشان در اين دوران۱۰ سال بيش نبود از مدينه به بغداد فرا خواند و سياست پيشين خويش را در محدود ساختن امام رضا (علیه السلام) در خصوص امام جواد (علیه السلام) نيز استمرار داد.
ترس از علويان و محبت اهل بيت در دل مسلمانان از يك سو و متهم بودن وي در به شهادت رساندن امام رضا (علیه السلام) در جهان اسلام از سوي ديگر، وي را بر آن داشت تا با به تزويج در آوردن دختر خويش ام الفضل، ضمن تبرئه خويش و استمرار حركت عوامفريبانه در دوست داشتن اهل بيت، پايه هاي حكومت خويش را مستحكم سازد.
اين حركت مامون چون سپردن ولايتعهدي به امام رضا (علیه السلام) ۹ مورد اعتراض بزرگان بني عباس قرار گرفت اما مشاهده علم و درايت حضرت جواد(علیه السلام) در همان سن آنانرا به قبول اين ازدواج ترغيب ساخت. امام جواد (علیه السلام) شرايط خود را همان شرايط پدر خويش ديد، از اينرو با پذيرش ازدواج با ام الفضل نقشه پليد مامون در به قتل رساندن وي و شيعيان را از صفحه ذهن مامون زدود.
حضرت(علیه السلام) كه به خوبي از سياستها و نقشه هاي مامون در بهره برداري از جايگاه ديني و اجتماعي خود باخبر بود، پس از ازدواج اقامت در بغداد را رد و به مدينه بازگشت و تا سال شهادت خويش در آنجا مقيم شد.
نامه هاي ام الفضل به پدر خويش مبني بر عدم توجه امام جواد (علیه السلام) به وي، بيانگر اجباري بودن ازدواج وي با ام الفضل و نداشتن فرزندي از ام الفضل از امام جواد (علیه السلام) پرده از هوشمندي امام (ع) برمي دارد؛ چون كه مامون بر آن بود تا با به دنيا آمدن فرزندي از ام الفضل وي را به عنوان يكي از فرزندان رسول خدا (صلی الله علیه واله) در بين شيعيان، محور حركتهاي آينده خود و بني عباس قرار دهد. مامون در سال ۲۱۸ ه .ق در مسير حركت به سوي جنگ تا روم درگذشت . علي رغم تمايل سپاه و سران بني عباس به خلافت عباس فرزند مامون ، عباس بنا بر وصيت پدر با عمويش ابو اسحاق معتصم بيعت كرد.
معتصم هشتمين خليفه عباسي پس از ورود به بغداد، امام جواد(علیه السلام) را از مدينه به بغداد فرا خواند.
حضرت در سال ۲۱۸ پس از معرفي امام هادي(علیه السلام) به جانشيني خود به همراه ام الفضل به بغداد رفت.
در اين سفر حضرت با شخصيتي متفاوت از مامون روبرو شد، شخصيتي با روحيه نظامي گري و فاقد بينش علمي . معتصم كه مايه هاي حيله گري و عوامفريبي هاي مامون را در خود نداشت، موضعگيري متضاد با اهل بيت خود را در بين مردم آشكار ساخت.
امام عليه السلام در دو سال آخر عمر خويش تحت نظارت شديدتر دستگاه امنيتي و نظامي معتصم قرار گرفت.
از اينرو شرايط امام جواد به گونه اي شد كه حضرت توسط معجزات و كرامات و شركت در جلسات علمي، امامت خود را به ديگران به اثبات مي رساند.
امام جواد (علیه السلام) در طول زندگي پربار اما كوتاه خويش بر آن بود تا ارتباط با مردم را حتي در سخت ترين شرايط حفظ كند و با بذل و بخشش به فقرا و مساكين كرامت اهل بيت را به اثبات رساند. وي اين سيره خويش را به امر پدر بزرگوارش آغاز و به انجام رساند . امام رضا (علیه السلام) در يكي از نامه هاي خود به حضرت جواد (علیه السلام) مي نويسد:
"به من خبر رسيده است كه ملازمان تو ، هنگامي كه سوار مي شوي از روي بخل تو را از در كوچك بيرون ميبرند تا از تو خيري به كسي نرسد تو را به حق خودم بر تو، سوگند مي دهم كه از درب بزرگ بيرون آيي و به همراه خود زر و سيم داشته باش تا به نيازمندان و محتاجان عطا كني."
و اين آغاز يك حركت مردمي، معنوي و انساني بود كه به استحكام پايگاه مردمي حضرت منجر شد و دستگاه بني عباس را از نام "جواد" به معناي بخشنده به هراس وا داشت.
رئیس دفتر مقام معظم رهبری در تماس تلفنی با سرپرست حجاج ایرانی مراتب تألم و تأثر ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته را از این حادثه و درگذشتگان آن متذکر شد و از مجروحان و آسیب دیدگان تفقد و دلجویی کرد.
در پی حادثه غم بار در مکه مکرمه و کشته و زخمی شدن جمعی از زائران، حجت الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری با حجت الاسلام والمسلمین قاضی عسکر سرپرست حجاج ایرانی در مکه مکرمه تماس گرفت و مراتب تألم و تأثر ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای دامت برکاته را از این حادثه و درگذشتگان آن متذکر شد و از مجروحان و آسیب دیدگان تفقد و دلجویی کرد.
بر اساس این گزارش در حادثه سقوط یک دستگاه جرثقیل که روز جمعه گذشته در حرم امن الهی رخ داد ۱۰۷ نفر از جمله پنج نفر از زائران کشورمان کشته شدند.
باروی کارامدن دولت یازدهم بحث مذاکرات هسته ای اهمیت دوچندانی به خود گرفت ودولت حیات وممات خود رابه پیروزی یاعدم پیروزی در این مذاکرات گره زد که درنهایت دو توافق به دست امد ابتدا توافق موقت ژنو ودرنهایت جمع بندی مذاکرات هسته ای یابه قول رایج برجام ازان زاده شد قطعا درباره مراحل رسیدن به این برجام وجزییات ان وانچه داده یم وانچه گرفته ایم میتوان صدها صفحه نوشت همانطور که نوشته اند اما مادراین یاداشت فارغ از اینکه سرنوشت تاسیسات هسته ای کشور چه میشود؟ یا تحریم ها کی وچگونه لغو خواهند شد ؟دریک سطح کلان به این مسیر نگاه خواهیم کرد چرا که هسته ای رابهانه ای بیش نمیدانیم.
زمانی که عباس میرزا درجنگ باروسیه شکست خورد در دیدارسفیر فرانسه سوالی مطرح کرد که نحوه جواب به ان سوال از طرف افراد مختلف بی ارتباط با این یاداشت نیست.سوال عباس میرزا ازدلیل پیشرفت غرب وعقب ماندن شرق بود((...نمیدانم این قدرتی که شما اروپایی ها رابرما مسلط کرده چیست وموجب ضعف ما وترقی شما چه؟شمادرقشون ،جنگیدن وفتح کردن وبه کاربردن تمام قوای عقلیه متبحرید وحال آنکه مادرجهل وشغب غوطه ور وبه ندرت آتیه رادرنظر میگیریم.مگرجمعیت وحاصلخیزی وثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل ازرسیدن به شما به ما می تابد تاثیرات مفیدش درسرما کمترازسرشماست؟یا خدایی که مراحمش برجمیع ذرات عالم یکسان است خواسته شما رابرمابرتری می دهد؟ گمان نمیکنم.اجنبی حرف بزن بگو من چه باید بکنم که ایران راهشیار کنم؟))
چه باید کرد؟این سوال اساسی بود که درتاریخ معاصر کشورمطرح وجریانات مختلف فکری وسیاسی جواب های مختلفی به ان دادند دراین بین مادو جواب رامطرح وکشاکش این دوجریان راتا امروز پی میگیریم.
جریان تحصیل کرده درغرب و غربگرا راه حل رادرغربی شدن دانست اشتباه نکنید ازنوک انگشتان تا فرق سریعنی برای پیشرفت حتی حرف زدنمان هم باید عین غربیان باشد نه اخذ قسمت های مفید تمدن غرب یعنی یک نگاه شیفته به غرب درحالی که جریان مذهبی ازهمان ابتدایک نگاه نقادانه به غرب انداخت ومعتقد بود ان چیز راکه برفرهنگ مامنطبق است راباید حفظ ومضرات آن را رد کنیم.
پیروزی انقلاب اسلامی درواقع پیروزی تفکر نگاه نقادانه به غرب بود که رهبری ان را علمای اصولی شیعه برعهده داشتند.بعد ازانقلاب تادوم خرداد درواقع انفعال جریان غربگرای دلبسته به غرب است اما ازدوم خردا یاس آنان تبدیل به امید شد واحساس کردند حتی درچهار چوب نظام اسلامی هم میتوان خط غربگرای را ادامه داد البته این قلم درپی ان نیست که همه جریان اصلا حطلبی کشور ا درخط غربگرایی بنماید بلکه منظورطیف های رادیکال این جریان یعنی گروه های مثل جبهه مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب اسلامی است.که نماد این تفکر درسالهای حاکمیت اصحاب دوم خرداد ظهور یافت که برای مثال میتوان به تضعیف جایگاه ولایت فقیه،تفسیرهای حداقللی ازدین،تضعیف اندیشه امام،فرستادن پالس هایی به غرب وبه ویژه امریکا برای ایجاد رابطه دوستانه ودرنهایت انتقاد ازمواضع ضدصهیونیستی نظام اسلامی اشاره کرد.
ظهور دولت اصولگرایی احمدی نژدا هم نتوانست این جریان راازصحنه های فرهنگی وسیاسی واجرایی کشور کنار زند به طوری که این جریان درسال 1392 باسرمایه گذاری روی جریان تکنوکرات وبه قول خودشان اعتدال خود راوارث دولت یازدهم دانست دولتی که بنظر میرسند قرابت بیشری با جریان هاشمی دارد تااصلا حطللبان تندرو.
جریان تندرو اصلاح طلبی که به دنبال فرصتی بود تا اندیشه شیفتگی به غرب رادر کشورحاکم وان رادرسطح جامعه منتشر کند مذاکرات هسته ای بستراین کار قرارداد ومیخواست این مذاکرات راسازش نظام باغرب ودرنهایت تبدیل به دوستی با غرب بنمایند دراین راستا سناریوهای مختلفی به کارگرفته شده که مهمترین ان دشمن تراشی مشترک برای ایران وامریکا(اسراییلوعربستان) ازمهم ترین ان هابود.دربعد داخلی هم چند خطر تبلیغاتی دنبال شد که به دومورد ازآن ها اشاره میکنم اول این که همه چیزمان رابه مذاکره به آمریکا ربط دادند حتی حل مشکل آب خوردن مردم را ودیگری تبلیغ گسترده برای تطهیر امریکا وتبدیل ان ازدشمن به دوست که دراین مورد خاطره گویی ها از ان امام سفر کرده شروع شد که ،مخالف مرگ بر امریکا بود.
اما درایران رهبری حکومت میکند که هم کفار راخوب میشناسد وهم منافقان را به همین خاطر رهبرانقلاب پرده از طرح نفوذ امریکا درکشور برداشتند ودرواقع بزرگترین مانع جریان غربگرایی درکشور رهبرمعظم انقلاب است ،هجمه های گسترده به ایشان چه دربعد داخلی وچه خارجی موید درپایان ضروری است اشاره شود که کشورنیازمند ان است که مسولان وبه ویژه دولت محترم به اطاعت کامل ازرهنمود های رهبری مانع نفوذ غرب وآمریکادرکشورشوند .
مقاومت ایشان در برابر «خلق مسلمان» تحسین برانگیز بود
«گذری بر سیره علمی و عملی شهید آیت الله مدنی» در گفت وشنود با آیتالله حاج میرزا مسلم ملکوتی
پس از شهادت اولین شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی، مرحوم آیت الله حاج میرزا مسلم ملکوتی، به امامت جمعه تبریز منصوب شد.این انتساب اما، خالی از تناسب نبود، چه اینکه بین این دو شخصیت ارجمند، از دوران حضور در نجف اشرف، انس و الفتی فراوان برقرار بود. در گفت وشنود کوتاهی که پیش روی دارید، آیت الله ملکوتی به شمه ای از خاطرات خویش، پیرامون سیره علمی و عملی شهید آیت الله مدنی اشاره کرده است...
درآمد:
پس از شهادت اولین شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی، مرحوم آیت الله حاج میرزا مسلم ملکوتی، به امامت جمعه تبریز منصوب شد.این انتساب اما، خالی از تناسب نبود، چه اینکه بین این دو شخصیت ارجمند، از دوران حضور در نجف اشرف، انس و الفتی فراوان برقرار بود. در گفت وشنود کوتاهی که پیش روی دارید، آیت الله ملکوتی به شمه ای از خاطرات خویش، پیرامون سیره علمی و عملی شهیدآیت الله مدنی اشاره کرده است. شایان ذکر است که این گفت وشنود، در شهریور ماه سال 1380انجام شده است.
□ حضرتعالی از چه دورهای و چگونه با شهید آیتالله سید اسدالله مدنی آشنا شدید و چه ویژگیهایی را در ایشان برجسته دیدید؟
بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین(ع). بنده بیش از 60 سال قبل، در تبریز با ایشان آشنایی داشتم و ایشان را مردی متقی، عادل و متخلق به اخلاق اسلامی دیدم. ایشان فوقالعاده مهربان بود و جذابیت عجیبی داشت، به همین دلیل میتوانست افراد مختلف را دور خود جمع کند. ایشان شخصیت بسیار برجستهای بود که جز خدمت به اسلام و مسلمین دغدغهای نداشت. فوقالعاده زحمتکش بود و دشواریهای فراوانی را تحمل کرد. این اواخر هم که امامت جمعه آذربایجان و بهخصوص تبریز به عهده ایشان قرار گرفت، برای پیشبرد انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرد. بنده با شهادت ایشان، وظیفهام سنگین شد! تا ایشان بودند، در آذربایجان فعالیت میکردم، اما به تبریز کاری نداشتم! انصافاً شهادت مرتبهای بود که ایشان لیاقتش را داشت.
□ از دوران اقامت ایشان در نجف چه میدانید؟
ایشان از مدرسین حوزه نجف اشرف بود و هر روز چندین درس را در آنجا تدریس میکرد و همه روز وقتش، صرف تعلیم و تعلم علوم اسلامی میشد. منبرهای گیرایی هم داشت و لحظهای از وظیفه امر به معروف و نهی از منکر غفلت نمیکرد، از جمله ماه مبارک رمضان به کسانی که در ملاء عام روزهخواری میکردند، تذکر میداد.
□ ظاهراً ایشان در پی اهانتی که به آیتالله حکیم شده بود، واکنش نشان دادند. از آن رویداد برایمان بگویید؟
در پی جسارتی که به مرحوم آیت الله آقای حکیم شد، طلاب حوزه علمیه نجف چند شبانهروز در مسجد کوفه بیتوته کردند! مرحوم آیتالله حکیم در کنار شهر کوفه در جایی سکنی گزیده بودند. شهید آیتالله مدنی سعی کرد همه مردم عراق، عشایر عرب و شیوخ مداین را، علیه حکومت دیکتاتوری صدام بسیج کند، بهطوری که آنها پیاده و سواره از همه نقاط به سوی نجف حرکت کردند و در خیابانهای نجف راهپیماییهایی صورت گرفت و دستجاتی در حمایت از آقای حکیم به راه افتادند. این حرکت موجب تقویت آقای حکیم و تضعیف رژیم بعثی عراق شد و آگاهی مسلمانان عراق نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی بالا رفت.
□ نگاه ایشان به اصل ولایت فقیه و اندیشه ها و آرمانهای حضرت امام در نجف، چگونه بود؟ ظاهرا در آن دوره، رابطه ای صمیمی میان ایشان امام برقرار بوده است؟
بله، ایشان اصل ولایت فقیه را با تمام ابعادش قبول داشت و ایمان و از خودگذشتگی و فداکاری ایشان نسبت به امام کمنظیر بود. پس از حضور امام در نجف، همواره در درس امام حاضر میشد و ایمان و اعتقاد مستحکمی به ایشان داشت، بهگونهای که امثال بنده قادر به شناخت و تقدیر آن نیست. این مسئله از تعبیرات ایشان نسبت به حضرت امام معلوم می شود.
□ شهید آیتالله مدنی از لحاظ رسیدگی به امور عامالمنفعه خدمات شایان توجهی در همدان، تبریز و شهرهای دیگر انجام میدادند. در این باره هم توضیح بفرمایید؟
دلیل اینکه ایشان به همدان و خرمآباد رفت و مدتی در آنجا بود، به سبب بیماریای بود که در نجف بدان مبتلا شد و لذا ایام تابستان را، از نجف به آنجا میآمد. ایشان در همدان، سخنرانیهای جالبی را ایراد میکرد و از راهنمایی و موعظه مردم لحظهای فروگذار نمیکرد، از همین رو مردم آن شهر به شدت به ایشان علاقه پیدا کردند و مسجد جامع شهر را در اختیارشان قرار دادند. ایشان آن مدتی از سال را که در همدان بود، به تبلیغ میپرداخت. مردم مسلمان خرمآباد نیز در دورانی که ایشان در قبل از انقلاب، در آنجا تبعید بودند، به ایشان علاقه پیدا کرده بودند و از ایشان دعوت میکردند. البته در دوره تبعید ایشان، بنده در نجف بودم و در آنجا از خدمات ارزندهای که ایشان انجام داده بود، مطلع میشدم. خدمات ایشان را در تبریز عیناً شاهد بودم و فداکاریهای فراوانی کرد، بهطوری که اگر ایشان به تبریز نمیآمد، معلوم نبود وضع این شهر چگونه میشد! مردم تبریز میدانند چه ظلمهایی بر ایشان رفت و دشمنان اسلام چه اندازه ایشان را به زحمت انداختند، مخصوصاً گروهکها، ضد انقلابها و خلق مسلمانیها و ایشان با قدرت تمام تحمل و پایداری کرد.
□ از نظر شما، شخصیت علمی، معنوی و اخلاقی و جایگاه ایشان در میان علمای حاضر، چه ویژگیهایی دارد؟
در بیان شخصیت علمی، تقوا و اخلاق ایشان همین بس که امام امت، ایشان را صاحب حد وافر علم، تقوا و اخلاق اسلامی میدانستند. توصیفات امام از ایشان در حد کمال و بیانگر ویژگیهای برجسته آن شهید بزرگوار است.
□ به جریان خلق مسلمان و آزار و اذیت ضد انقلاب و منافقین نسبت به ایشان اشاره کردید. از فعالیتهای ایشان برای خنثیسازی توطئههای آنان بفرمایید.؟
در آن ایام در قم بودم و اطلاعاتی که دارم همان چیزهایی است که دیگران هم میدانند. همینقدر عرض کنم که در قضیه حزب خلق مسلمان در تبریز، اگر ایشان نبود و با درایت و هوشمندی خاص خود قضیه را جمع نمیکرد، امروز معلوم نبود تبریز چه وضعیتی داشت! تلاشها و روشنگریهای ایشان سبب شد مردم غیور تبریز قیام کنند و ریشه این جریان انحرافی را بکنند.
□ و کلام آخر شما در باره شهادت این شهید بزرگوار؟
مردم مسلمان ایران میدانند انقلاب اسلامی حاصل خونهای پاکی است که در پای این شجره طیبه ریخته شده است، لذا همگان وظیفه داریم از این انقلاب محافظت کنیم و پاسدار خون شهدا باشیم. در سالگرد شهادت این شهید بزرگوار در واقع فداکاریها و جانفشانیهای تمام شهدای انقلاب و جنگ را پاس میداریم و به خود و مردم ایران یادآوری میکنیم که همواره قدر و منزلت شهدا را به خاطر داشته باشند و به نسلهای جدید تذکر بدهند. اسلام و خصوصاً تشیع با گرامیداشت رجال و مردان بزرگ خود در طی چهارده قرن زنده مانده، لذا تجلیل و تکریم شهدا وظیفه هر انسان مسلمانی است و در این راه نباید از هیچ تلاشی خودداری شود.
شهریار مراودات فراوانی با رهبر انقلاب داشته است. ماجرای شعرخوانی شهریار در تبریز در محضر مقام معظم رهبری حاوی نکات خواندنی است. اما این دیدار بنا به درخواست شهریار در منزل او انجام نشد.
صراط:استاد شهریار در دوران حیات خود با مقام معظم رهبری دیدار داشته و در محضر ایشان یکی از سرودههای خود را قرائت کرده است.
در شرایطی که رهبر انقلاب دوران ریکاوری بعد از عمل جراحی را در دوران ریاست جمهوری سپری می کردند و شخصیتهای مهم لشگری و کشوری طی 24 ساعت گذشته از ایشان ملاقات به عمل آورده بودند. اما ایشان به تبریز میروند و شرایط دیدار شهریار با معظم له فراهم میشود.
قرار بود این دیدار در منزل شهریار برگزار شود اما ظاهرا بنا به درخواست این شاعر و به دلیل کوچک بودن منزلش دیدار و شعرخوانی در ساختمان استانداری تبریز صورت میگیرد. شهریار عنوان میکند که اگر همسایهها متوجه حضور ایشان شوند، منزل من مکان مناسبی برای حضور جمعیت گسترده نخواهد بود از این رو دوستانش یکی از اتاقهای ساختمان استانداری را در اختیار وی قرار میدهند.
روایتی که علیاصغر فردی از شاگردان شهریار دارد اینگونه است: «یکی از روزهای تابستان سال 1365 بود که از روابط عمومی ریاستجمهوری زنگ زدند و گفتند که آقای رئیسجمهور عزم تبریز دارند و مایل هستند ملاقاتی با استاد تدارک شود که بهتر است چند تن از شعرای مُعنوَن تبریز هم در آن دیدار ملتزم و مشایع باشند. روز بعدش معظمله به تبریز آمدند و چون حضور ایشان در منزل استاد یا منزل محل ورود آقا که منزل امام جمعهی وقت بود، مناسب نمیبود، سالن استانداری را در نظر گرفتیم و حدود 20 تا 30 تن از شعرای تبریز را هم دعوت کردیم. بعد از نماز مغرب بنده استاد را از منزلشان به میعاد ملازمت کردم.»
دیدار آقا و استاد حکایتی است که با کلام توصیف نمیشود. بسیار صحنهی دلاویزی بود. از این جهت که من با تمامی رفتارها و سکنات استاد حکیم آشنایی دارم، برای من این نوع استقبال از استاد بسیار شگفتانگیز بود. این دو همدیگر را به آغوش کشیدند و استاد تا دست آقا را در دست گرفت، گریهی عجیبی سرکرد. دست آقا را به سینه فشرد و گفت: «ابوالفضل مائی».
این در حالی است که استاد شهریار پیش از خواندن شعر در محضر رهبری، میگوید: در محضر چنین شخصیتی اظهار وجود کردن، احتمالا کار پیرمردی مختل المشاعر مثل من است.
البته علیاصغر فردی، شاگرد این غزلسرای بزرگ، خاطراتی از مراودات حضرت آیتالله خامنهای و استاد شهریار را به رشتهی تحریر درآورده است. وی درباره همان شب دیدار شهریار با رهبری می نویسد: آن شب استاد شهریار بارها اشاره به دست مجروح آقا داشتند و روز بعد که مشرف شدم، شعری را پیش رویم نهادند که در آن این بیتها بود:
شهید زندهی ما خود رئیس جمهوریست که چون وصیّ رسولش بوَد جمال غدیر
نگاه داشت به یک دست پرچم اسلام که خون بهای ابوالفضل میزند شمشیر
به قدّ اوست قبای ریاست جمهور که خلعتیاست الهی و نیستش تغییر
بیانات مقتدرانه رهبر معظم انقلاب در جمع اقشار مردم مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت، جملاتی که نقشههای سیاستمداران آمریکایی و صهیونیستی را دچار مشکل کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بلاغ، بیانات مقتدرانه رهبر معظم انقلاب در جمع اقشار مردم مورد توجه رسانههای داخلی و خارجی قرار گرفت، جملاتی که نقشههای سیاستمداران آمریکایی و صهیونیستی را دچار مشکل کرد.
متن بیانات ایشان به شرح زیر است:
«یک جمله راجع به رژیم صهیونیستی عرض بکنیم؛ بعد از اتمام این مذاکراتِ هستهای، شنیدم صهیونیستها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغهی ایران آسودهایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّهی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیستها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّتها بیدار شدهاند، میدانند دشمن کیست؛ حالا دولتها و بوقهای تبلیغاتی و مانند اینها میخواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمیرسد. ملّتها -ملّتهای مسلمان، بخصوص ملّتهای منطقه- حواسشان جمع است و میدانند. خب، این وضع رژیم صهیونیستی و آن هم [وضع] آمریکا.»
مراسم دعای ندبه ی کشوری با حضور مردم آذرشهر در مسجد جامع این شهر برگزار شد.
به مناسبت سالروز شهادت شهید محراب حضرت آیت الله سید اسدالله مدنی و در آستانه ی شهادت حضرت امام محمد تقی جواد الائمه (ع)مراسم دعای ندبه ی کشوری در مسجد جامع حاج کاظم آذرشهر در ساعت شش صبح با حضور جمع زیادی از مردم شهرهای آذرشهر،گوگان ،ممقان،تیمورلو و روستاهای تابعه برگزار شد.
در این مراسم حجت الاسلام تویسرکانی ،مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین سخنرانی کرد و حاج عباس حیدر زاده بعد از سخنرانی ایشان مداحی کرده و دعای ندبه را قرائت نمود.
حجت الاسلام تویسرکانی در آغاز صحبت های خود به زندگی و حیات باشکوه و پر افتخار شهید مدنی اشاره کرد و گفت:شهید مدنی مظهر اسلام ناب بود و زندگی شهید مدنی درس های بسیار دارد.
وی در ادامه ی صحبت های خود در مورد ویژگی های اسلام ناب بیاناتی اظهار داشت.
در این مراسم امام جمعه،فرماندار و فرمانده سپاه آذرشهر نیز حضور داشتند.
امام خمینی درحالی نهضت ضد استبدادی خود راشروع کرد که حوزه ی ان روزها دچا تحجر شده بود واگر برکسی برچسب آخوند سیاسی میخورد ناچار به انزوا وگاها تر ک حوزه بود وتنها کار آخوند را درس خواند ودرس دادن وذکر گفتن میدانستند دراین بین امام با اتکا به خداوند متعال وبا کمک شاگردانش انقلاب راشروع وبه وسیله همان شاگردان ان رادر سراسر کشور منتشر نمود یکی از این شاگردان امام ایت الله اسدالله مدنی بود که استوار برخط اما م ماند تا اینکه خفا شان ظلمت پرست دیگر ایشان را تحمل نکرده وسجاده شان را رنگین ساخته واین یار امام امت رابه ارزوی ابدی خود رساندند.
از دیرباز آذربایجان محل آزادگان وازاد مردان ونقلابیون بوده و هنوزهم مردمان این دیار مقاومت های ستارخان وباقرخان وعلمای مبارز این دیار رادرمقابل استبدا از یاد نبرده اند تاریخ انقلاب اسلامی رشادت های علمای همچون قاضی وغفاری ومدنی را در اعماق وجود خود همچون گوهری نایاب حفظ کرده در خطه آذربایجان آذرشهر از دیرباز به مذهبی بودن مشهور بود ومحمل علما وفضای حوزه در این بین در تاریخ انقلاب دوتن مشهور شدند یکی شهید غفاری که در زندان ساواک گفت دشمن خمینی کافر است وهمانجا به شهادت رسید ودیگری شهیمد مدنی که به دست منافقان خدانشناس به ملکوت اعلی پیوست.
اسدالله مدنی درتاریخ ۱۲۹۲شمسی در خانه با صفای اقا میر علی ازسادات محترم آذرشهر به دنیا امد درچهار سالگی مادر ودرشانزده سالگی پدر خود راازدست دادند واین گویای زندگی مشقت بار این سید آذرشهری بود ایشان سپس با توجه به علاقه قلبیشا نبه عولم اهل بیت وارد حوزه شده و وبه تحصیل پرداخت وتا مرحله اجتهاد موفق به اخذ مدارج علمی شدند ایشان باشروع نهضت امام خمینی به دیار خویش برگشتند که باعت تبعید ایشان با مناطق دیگر شدند گویا دلیل تبعید ایشان با کارخانه مشروب در اذرشهر وهمچنین با سنن غربی بود که رژیم تبلیغ میکردشهید مدنی بعد ازانقلاب اسلامی ازسوی حضرت امام امام جمعه تبریز شد ودراین سمت منشا خدمات بسیاری گشت یکی ازخصوصیات شهید مدنی مبارزه بی امان ایشان با منافقان بود که ان روز ها دانشگاه را بستر جنجال آفرینی خود کرده بودند .
با اغاز ترورهای تابستان ۱۳۶۰ از سوی منافقان اسم ایشان هم در ایست قرار گرفت ومنافقان بعد از اتما نماز ایشان را ترور وغرق خون ساختند وبه این ترتیب انقلاب دومین شهید محراب خود را تقدیم کرد.
شهید مدنی دارای دوبرجستگی مهم است که مادر انتهای این یاداشت به ان می پردازیم یکی این که شاگرد امام بزرگوار است همانطور که در مقدمه ابتدایی نوشته شد امام حوزه را متحول کرد وبه حوزه روح وجانی دوباره بخشید از سوی دیگر امام در تربیت شاگردانشان اجتهاد را اغشته به عنصر زمان ومکان نمودند و اینگونه فقه پویا را وارد عرصه اجماعی وسیاسی کشور نمودند. از سوی دیگر شهید مدنی در هوای اکنده ازمعنویت وخداپرستی آذرشهر متولد شده وبزرگ شده بودند این حرف مبالغه نیست بلکه مذهبی بودن این شهرستان شهره عام وخاص است شهید مدنی با روحیه مذهبی وغیرت دینی پرورش یافت به نحوی که وقتی از نجف برگشت حتی یک روز هم تحمل نکرد در آذرشهر کارخانه شراب سازی باشد ودر حکمی دیگر فرمود هر کس از پوشش غربی استفاده کند برای نماز به مساجد نیایید در واقع مقصود ان است که ایشان در مقابل مساییل غیر مذهبی به شدت سختگیر بودنند.
در پایان باید اشاره شود که متسفانه در سطح کشور واستان کارهای مناسبی در باره شهید مدنی صورت نگرفته است نه کتابی نه مقاله ای ونه فیلمی ونه مستندی این کمبود لزوم توجه بیشتر مسولان را به حفظ تاریخ انقلاب اسلامی میرساند شهید مدنی شناسنامه انقلاب اسلامی در شهرستان هستند اگر در زنده نگه داشتن یاد ونام ایشان کوتاهی کنیم در نهایت صدمه به انقلاب خواهد رسید.
پایگاه خبری توفارقان– آذرشهر , گوگان , ممقان(مهدی جلیلی): سی و چهارمین سالروز شهادت دومین شهید محراب آیت الله سید اسد الله مدنی ، امروز صبح با حضور پرشور اقشار مختلف مردم در زادگاهش آذرشهــر برگزار شد . در این مراسم که امام جمعه ، فرماندار آذرشهر، فرمانده سپاه آذرشهر و جمع زیادی از مردم […]
سی و چهارمین سالروز شهادت دومین شهید محراب آیت الله سید اسد الله مدنی ، امروز صبح با حضور پرشور اقشار مختلف مردم در زادگاهش آذرشهــر برگزار شد .
در این مراسم که امام جمعه ، فرماندار آذرشهر، فرمانده سپاه آذرشهر و جمع زیادی از مردم شهرهای آذرشهر ، گوگان ، ممقان ، تیمورلو و روستاهای تابعه شرکت کرده بودند، مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین در این مراسم باشکوه گفت :
غیرت و شجاعت و مردمداری این مرد خدا مثال زدنی است .
وی در ادامه گفت : شهید مدنی مظهر اسلام ناب بود زندگی شهید مدنی دارای درس های زیادی است .
حجت الاسلام توسیرکانی تاکید کرد :حضور او در قم اغاز تحول بزرگی در زندگی این عالم ربانی بود
وی یاد آوری کرد : مزدوران داخلی آمریکا با شهید کردن آیت الله مدنی و ده ها شخصیت کم نظیر انقلاب تلاش می کردند جریان انقلابی را در ایران متوقف کنند اما در رسیدن به این هدف شومشان تا امروز ناکام مانده اند . حجت الاسلام تویسرکانی افزود : شهید مدنی به معنای واقعی کلمه ، در ولایت ذوب شده بود و هرگز قدمی بر خلاف خواسته های امام خمینی بر نداشت .
حجت الاسلام محمد رضا تویسرکانی افزود: آیت الله شهید مدنی در تمام عمر خود در خدمت اسلام و قرآن و ترویج و نشر احکام الهی بود و علاوه بر انجام رسالت عظیم تبلیغ و ارشاد و روشنگری در مسیر خداشناسی ، انسان مبارزه و مجاهد در راه حق و حقیقت بود. وی گفت : شهادت مظلومانه این عالم مجاهد ، منافقان داخلی و دشمنان خارجی انقلاب را رسوا کرد و خون تازه ای در رگهای نظام مقدس جمهوری اسلامی جاری کرد . مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین ، استکبار ستیزی و مبارزه با آمریکا را سیاست اصلی انقلاب اسلامی دانست و گفت : این جریان توفنده ، با گوشت و خون مردم ایران آمیخته شده است . وی حمایت جمهوری اسلامی ایران از محور مقاومت را همیشگی و راهبردی دانست و تاکید کرد : مردم انقلابی ایران همواره در خط مبارزه با آمریکا و صهیونیستها هستند و از ملتهای مستضعف جهان حمایت خواهند کرد . در این مراسم همچنین دعای ندبه با شکوه هرچه تمام تر برگزار شد و مردم این شهرستان یاد و خاطره شهید مدنی را گرامی داشتند. آیت الله سید اسد الله مدنی امام جمعه فقید تبریز ، صد سال پیش در آذرشهر متولد شد و پس از سالها مجاهدت علمی ، تزکیه نفس و مبارزه با طاغوت ، در بیستم شهریورماه سال ۱۳۶۰، در محراب نماز جمعه تبریز به دست منافقان کوردل به شهادت رسید.
شهید آیت الله سید اسدالله مدنی در سال ۱۲۹۳ شمسی در آذرشهر دیده به جهان گشود و پس از ۶۷ سال عمر توام با مبارزه و جهاد در راه خد و ارزشهای اسلامی سرانجام در بیستم شهریور ماه سال ۱۳۶۰ در محراب نماز جمعه تبریز بوسیله منافقی کوردل به شهادت رسید .
امکان ندارد در مورد انقلاب صحبتی شود و سخنی در مورد شهید مدنی به میان نیاید. اواسط گفت و گویمان با آقای بهرام آقاجانزاده بود که به خاطراتشان با شهید مدنی اشاره کردند :«در دوران جوانی با چند تن دیگر از همشهریانمان پای منبر خصوصی آقای مدنی می نشستیم ؛خوب به یاد دارم در یکی از جلسات، شهید بزرگوار جمله ای گفتند که تا به امروز به یاد دارم وآن جمله این بود:«به هیچ چیز عادت نکنید حتی چای»
منبع : مصاحبه اختصاصی کانون پژوهشگران جوان انقلاب اسلامی با آقای بهرام آقاجانزاده
رحیمی مسئول فرهنگی سپاه آذرشهر در گفتگو با توفارقان گفت : در آستانه شهادت جواد الائمه و به مناسبت سالروز شهادت اولین شهید محراب حضرت آیت الله مدنی برنامه دعای ندبه در مسجد حاج کاظم آذرشهر برگزار خواهد شد.
وی افزود : در این مراسم حجت الاسلام تویسرکانی مسئول نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج کشور سخنرانی خواهد کرد و حاج عباس حیدر زاده از مداحان حرم کریمه اهل بیت حضر معصومه (س) نیز به مداحی و ذکر دعای ندبه خواهد پرداخت
در ادامه رحیمی با دعوت از عموم مردم جهت شرکت در این مراسم خاطر نشان کرد که دعای ندبه از ساعت ۶ صب روز جمعه ۲۰ شهریور ماه شروع خواهد شد.
بسماللهالرّحمنالرّحیم و الحمدللَّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین. خوشامد عرض میکنیم به همهی شما برادران و خواهران عزیز که از شهرهای مختلف رنج سفر را تحمّل فرمودید و زحمت کشیدید و تشریف آوردید و فضای حسینیّهی ما را با حضور خودتان، با احساسات خودتان متبرّک کردید. بخصوص برادران و خواهرانی که از راههای دور تشریف آوردند، و امیدواریم که رحمت الهی و فضل الهی شامل حال یکایک شما برادران و خواهران باشد. این ایّام تصادفاً مقارن است با ایّام متبرّک ماه ذیقعده و روزهای پرخاطرهی ماه شهریور. برکات ماه ذیقعده هم برکات فراوانی است؛ خاطرات شهریورماه هم خاطرات پرمعنا و پرمغزی است. ماه مبارک ذیقعده، اوّلِ ماههای حرام است؛ یازدهم این ماه ولادت مبارک حضرت ثامنالحجج (علیه آلاف التّحیّة و الثّناء) و دههی کرامت است؛ روز بیستوسوّم این ماه روز زیارتی مخصوص حضرت ثامنالحجج (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ روز بیستوپنجم این ماه روز دحوالارض است که روز با برکتی است؛ شب نیمهی ماه ذیقعده از شبهای متبرّک سال است که اعمالی دارد؛ روزهای یکشنبهی ماه ذیقعده ایّام توبه و انابه است و عملی دارد که مرحوم عارف بزرگوار حاج میرزا جواد آقای ملکی در المراقبات نقل میکند از رسول مکرّم اسلام که خطاب به اصحاب خود فرمود: کدامِ از شماها مایلید توبه کنید؟ همه گفتند ما میخواهیم توبه کنیم -ظاهراً ماه ذیقعده بوده است- طبق این نقل و این روایت حضرت فرمودند که در روزهای یکشنبهی این ماه این نماز را -یک نمازی با یک خصوصیّتی در مراقبات ایشان ذکر میکنند- انجام بدهید. غرض، ایّام در ماه ذیقعده که اوّل ماههای حرام است در این سه ماه متوالی، ایّام و لیالی مبارک و متبرّکی است، پر از برکات است؛ باید از اینها استفاده کرد. ماه شهریور هم از ماههای پرخاطره است. هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷، یعنی چند ماه به پیروزی انقلاب، در همین میدان شهدای تهران، عوامل رژیم طاغوت مردم بیپناه را به رگبار مسلسل بستند و تعداد زیادی -که هنوز هم برای ما معلوم نیست لکن تعداد کثیری [بودند]- از مردم را در آن میدان به قتل رساندند. در همین ماه شهریور، ترور ناجوانمردانهی رئیسجمهور و نخستوزیر کشور -مرحوم شهید رجائی و مرحوم شهید باهنر- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، ترور شهید آیتالله قدّوسی -دادستان کلّ کشور- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، شهادت امامجمعهی تبریز(۱) بهدست منافقین اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور -روز آخر شهریور- حملهی نظامی رژیم بعثی صدّام به کشور اتّفاق افتاد. اینها خاطرات عجیبی است، پرمعنا است، پُرمغز است. در همهی این حوادث، رژیم آمریکا پشت قضیّه بود؛ عوامل آمریکایی بودند که یا بهطور مستقیم کمک کردند یا تشویق کردند یا حدّاقل چشمشان را بر این جنایات بستند. جوانهای ما باید این خاطرات را فراموش نکنند؛ یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالندهی ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده بهکار است، وسط میدان است، انقلابی است، بتدریج این حوادث مهم را، این عبرتهای بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کمکاری ما است، کمکاری دستگاههای مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظهی تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمقیابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوانها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوانها بفهمند. یک کشتار دیگری مثل کشتار هفدهم شهریور، در هشتم بهمن در همین میدان انقلاب در اینجا اتّفاق افتاد که غالباً بیتوجّه به آن هستند؛ عوامل رژیم افتادند به جان مردم. از خاطرات این ژنرال آمریکایی(۲) که در روزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، نقل کردند؛ او میگوید من ژنرالهای شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لولههای تفنگها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند، خیلی اوقات تیرهای هوایی میزدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرالهای شاه توصیه میکند و میگوید لولهی تفنگها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛ لولههای تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّهی زیادی را به شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند. بعد یکی از فرماندهان ارتش شاه -ارتشبد قرهباغی- میآید پیش هایزر و میگوید این دستور تو فایدهای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند. هایزر در خاطراتش مینویسد که چقدر اینها تحلیلهای کودکانهای دارند! یعنی چه؟ یعنی [میگوید] توقّع قرهباغی این بود که با یک بار مردم را به رگبار بستن قضیّه تمام میشود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه میشوند، آنها را قتلعام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا ۲۵ سال در این کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرالهای رژیم شاه اینجور دستور میدهد؛ در زمینههای اقتصادی، در زمینههای سیاسی، در زمینههای امنیّتی، در زمینههای سیاست خارجی، در ایران حرف حرف آمریکاییها بود؛ حاکمیّت مطلق آمریکا در دوران رژیم طاغوت. اینجور رژیمی بر کشور ما حکومت میکرد که افسرش هم تابع آمریکایی است، وزیر داراییاش هم تابع او است، وزیر دفاعش هم تابع او است، نخستوزیرش هم تابع او است، خود شاه هم تابع آمریکا است؛ بیچونوچرا! یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت میکرد. آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛(۳) با مردم ما اینجور رفتار میکردند؛ موسای زمان آمد، تختوبخت این فرعون و دنبالهروهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یکسال و دو ماه بعد از همین حادثهی شهریور -یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوسخانهی آمریکا را فتح کردند؛ آمریکاییها را دستبسته و چشمبسته اسیر خودشان کردند؛ موسی ایندفعه فرعون را اینجور شکست داد. حالا بعضی میگویند چرا آمریکاییها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همهی اجزای اصلی وجود کشور با ارادهی آمریکاییها حرکت میکرد؛ امام آمد و بهوسیلهی این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند میکنند، همین حالا دارند دشمنی میکنند. امام بزرگوار فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛(۴) این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی است. رئیس همهی شیطانهای عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که میتواند بکند این است که انسانها را اغواء میکند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمیتواند بکند؛ انسانها را اغواء میکند، فریب میدهد، وسوسه میکند؛ امّا آمریکا، هم اغواء میکند، هم کشتار میکند، هم تحریم میکند، هم فریب میدهد، هم ریاکاری میکند؛ پرچم حقوق بشر را بلند میکند، ادّعای طرفداری از حقوق بشر میکند [امّا] هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بیگناهی، یک بیسلاحی به دست پلیس آمریکا به خاکوخون میغلتد؛ غیر از بقیّهی جنایات و فجایعشان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگآفرینیهایشان، جنگافروزیهایشان، به راه انداختن جریانهای جنگافروز از قبیل همینهایی که حالا در عراق و سوریه و بقیّهی جاها مشغول خرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکا است. حالا بعضیها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین بهکنار، انقلابیگری بهکنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟ عقل چه میشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشتهی نجات انتخاب بکند؟ این[گونه] هستند؛ حقیقت امر این است. بله، خودشان را میآرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد سادهلوح جور دیگری جلوه میدهند؛ حقیقت رژیم آمریکا اینها است. این در مورد ما است؛ در مورد کشورهای دیگر هم همینجور است. ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود. بعد از قضیّهی «برجام» و این توافقی که سرنوشت آن هم اینجا و آنجا درست معلوم نیست، الان همین حالا در کنگرهی آمریکا علیه ایران مشغول توطئهاند؛ خبرهایی که به ما میرسد، نشان میدهد که همین حالا یک عدّهای در داخل کنگرهی آمریکا مشغول طرّاحی مصوّبهای هستند برای اذیّت کردن و برای ایراد درست کردن و برای مشکل فراهم کردن برای جمهوری اسلامی ایران؛ دشمنی اینها اینجور است؛ تمامشدنی نیست. این دشمنیها ادامه پیدا میکند؛ تا کی ادامه پیدا میکند؟ تا وقتی شما قوی بشوید، تا وقتی ملّت ایران آنچنان قوی بشود که دشمن مأیوس بشود از تهاجم سیاسی یا امنیّتی یا نظامی یا اقتصادی یا تحریم و غیرذلک. باید ما قوی بشویم؛ باید در داخل، خودمان را قوی کنیم. بنده مکرّر عرض کردهام این قوّتی که برای کشور لازم است چهجوری تأمین میشود؛ اوّلاً از راه یک اقتصاد قوی؛ همین اقتصاد مقاومتی که سیاستهای آن ابلاغ شده است و بر روی زمین و بهصورت کار عملی و عملیّاتی و اجرائی هم باید با شدّت هرچه تمامتر و بدون فوت وقت دنبال بشود؛ خب یک کارهایی را دوستان ما در دولت دارند انجام میدهند بحمدالله؛ یکی این است که اقتصاد کشور قوی بشود، جوان کشور بیکار نماند، ابتکارهای جوانها روی زمین نماند؛ این یکی از راههایش است. یک راه دیگر، توسعهی علم است؛ کاروان علم شتاب خود را از دست ندهد، در علم پیشروی کنیم، همه چیز به علم وابسته است؛ این هم یکی از راههای تقویت است. یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، حفظ روحیّهی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیّهی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّهی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. سه عامل اساسی اقتدار ملّی اینها است: اقتصاد قوی و مقاوم، علم پیشرفته و روزافزون، و حفظ روحیّهی انقلابیگری در همه بخصوص در جوانها؛ اینها است که میتواند کشور را حفظ کند؛ آنوقت دشمن مأیوس خواهد شد. آمریکا دشمنی خودش را پنهان هم نمیکند. بله، تقسیم وظایف میکنند؛ یکی لبخند میزند، یکی مصوّبه علیه جمهوری اسلامی تهیّه میکند و دنبال میکند؛ این بهنحوی تقسیم وظایف است. دنبال چیزی به نام مذاکرهی با ایرانند؛ [امّا] مذاکره بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّهی هستهای به دلایل مشخّصی که مکرّر هم این دلایل را ذکر کردهایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند. بحمدالله مذاکرهکنندگان ما هم در این عرصه خوب ظاهر شدند؛ امّا در عرصههای دیگر ما اجازهی مذاکره ندادیم و با آمریکا مذاکره نمیکنیم؛ با همهی دنیا ما مذاکره میکنیم، [امّا] با آمریکا نمیکنیم. ما اهل مذاکرهایم، اهل تفاهمیم؛ هم مذاکرات در سطح دولتها، هم مذاکرات در سطح اقوام، هم مذاکرات در سطح ادیان؛ ما اهل مذاکرهایم و با همه مذاکره میکنیم جز با آمریکا؛ و البتّه رژیم صهیونیستی بجای خود محفوظ که اصل وجود رژیم صهیونیستی، وجود نامشروع و دولت جعلی است. یک جمله راجع به رژیم صهیونیستی عرض بکنیم؛ بعد از اتمام این مذاکراتِ هستهای، شنیدم صهیونیستها در فلسطین اشغالی گفتند فعلاً با این مذاکراتی که شد، تا ۲۵ سال از دغدغهی ایران آسودهایم؛ بعد از ۲۵ سال فکرش را میکنیم. بنده در جواب عرض میکنم اوّلاً شما ۲۵ سال آینده را نخواهید دید. انشاءالله تا ۲۵ سال دیگر، به توفیق الهی و به فضل الهی چیزی به نام رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت؛ ثانیاً در همین مدّت هم روحیّهی اسلامیِ مبارز و حماسی و جهادی، یک لحظه صهیونیستها را راحت نخواهد گذاشت؛ این را بدانند. ملّتها بیدار شدهاند، میدانند دشمن کیست؛ حالا دولتها و بوقهای تبلیغاتی و مانند اینها میخواهند جای دشمن و دوست را عوض کنند، [امّا] به جایی نمیرسد. ملّتها -ملّتهای مسلمان، بخصوص ملّتهای منطقه- حواسشان جمع است و میدانند. خب، این وضع رژیم صهیونیستی و آن هم [وضع] آمریکا. یک جمله در باب مسئلهی انتخابات عرض بکنیم.(۵) مسئلهی انتخابات یکی از مسائل فعلی و نقد ما است. البتّه برخی متأسّفانه از ۱.۵ سال پیش، دو سال پیش از انتخابات شروع کردند مسائل انتخابات را مطرح کردن؛ این بهنظر ما مصلحت نیست؛ فضای کشور را بیموقع نباید فضای انتخاباتی کرد؛ از ۱.۵ سال پیش -که تقریباً دو سال به انتخابات امسال مانده بود که آخر سال است- بعضیها شروع کردند در مطبوعات و در حرفها، راجع به انتخابات حرف زدن، بحث کردن. وقتی فضای انتخاباتی در کشور بهوجود میآید، بسیاری از مسائل اصلی جامعه به حاشیه میرود و فراموش میشود. خب، فضای انتخابات، فضای رقابت و تعارض است؛ ما چرا بیخود این فضای رقابت را، فضای تعارض را، بکشانیم به یک سال دو سال قبل؟ شروع زودهنگام این بحثها به نظر ما مصلحت نیست. لکن حالا چرا؛ الان که سه چهار ماه مثلاً به انتخابات باقی است، جای آن است که راجع به انتخابات عرایضی عرض بشود. حالا من امروز برخی از نکات را عرض میکنم و در آینده هم اگر عمری بود و زنده بودیم، عرایضی در باب انتخابات خواهیم داشت. مسئلهی انتخابات برای کشور، مسئلهی بسیار مهمّی است. انتخابات، مظهر کامل حضور و انتخاب مردم است. مردم با حضور خودشان در صحنهی انتخابات -چه در انتخابات ریاست جمهوری، چه در انتخابات مجلس شورای اسلامی، چه در انتخابات مجلس خبرگان- مردمسالاری واقعی را در این کشور شکل میدهند؛ این خیلی مهم است. ما این را در طول این ۳۶ سال، ۳۷ سالی که از اوّل انقلاب گذشته است، نگذاشتیم تعطیل بشود یا تأخیر بیفتد. در کشورهای گوناگون وقتی جنگ میشود یا یک حادثهای اتّفاق میافتد، انتخابات را عقب میاندازند، [امّا] در ایران انتخابات یک روز از موعد مقرّر خودش عقب نیفتاده است؛ در هیچ برههای از برههها. تهران بمباران میشد، شهرهای خوزستان و ایلام و کرمانشاه و بقیّهی جاها بمباران میشد، درعینحال انتخابات در موعد معیّن انجام میگرفت. در اقصینقاط کشور همینجور بود؛ در روستاها و [حتّی] در جاهایی که رفتوآمد سخت است. انتخابات در این کشور تعطیل نشده است. بعضی میخواستند تعطیل کنند انتخابات را -در بعضی از دورهها برخی از آدمهای سیاستباز و سیاستزده سعیشان این بود که انتخابات را تعطیل کنند یا عقب بیندازند- [امّا] به توفیق الهی جلوی اینها گرفته شد و انتخابات در موعد معیّن انجام گرفت. این اهمّیّت انتخابات است. خب، به همین دلیل هم هست که بحمدالله انتخابات ما مظهر مردمسالاری است.
نظام جمهوری اسلامی یک نظام مردمسالار به معنای واقعی است. خب، دشمن البتّه حرف میزند؛ آمریکاییها و عوامل تبلیغاتیشان دائماً علیه انتخابات ما به شکلهای مختلف حرف میزنند. آمریکاییها ۲۵ سال در دوران رژیم طاغوت، در ایران حضور داشتند، [امّا] مجلسهای شورای فرمایشی و مسخرهی آن روز، یک بار مورد انتقاد آمریکاییها قرار نگرفت. اگر به تاریخ مراجعه کنید و قضایای انتخابات دوران محمّدرضا را بخوانید -و قبل از آن هم بدتر از آن، دوران رضاشاه- [اوّل] که انگلیسها در اینجا مسلّط بودند و بعد هم آمریکاییها مسلّط شدند، یک بار به این انتخابات فرمایشیِ نمایشیِ مسخره اعتراض نکردند؛ الان هم به رژیمهای مستبد و دیکتاتور و وراثتیای که در این منطقه هست، یک کلمه اعتراض نمیکنند، امّا به ایران که اینجور پشت سر هم انتخابات انجام گرفته است و همهی ارکان نظام -از رهبری نظام و رئیسجمهوری نظام، تا نمایندگان مجلس، تا نمایندگان خبرگان، تا نمایندگان شوراهای شهری- بهوسیلهی مردم انتخاب میشوند، دائم اعتراض میکنند، اشکال میکنند، ایرادهای دروغین میکنند.
انتخاباتهای ما بحمدالله در این مدّت، انتخاباتهای سالمی بوده است. نکتهای که بنده میخواهم عرض بکنم این است که انتخاباتهای ما انتخاباتهایی بوده است که برطبقِ معیارهای متعارف بینالمللی، یکی از بهترین و سالمترین انتخابات بوده است با نصابِ شرکت بالای مردم. متأسّفانه یکی از عادتهای بدی که بعضی در داخل دارند، این است که دائماً در سلامت انتخابات در هر دورهای خدشه کنند. از قبل از انتخابات مکرّر دَم بزنند از تقلّب، از دغدغه، از اینکه چنین بشود، چنان بشود؛ این کار غلطی است. در طول این ۳۷ سال، مردم بهخاطر اعتمادی که در دورههای مختلف و دولتهای مختلف به نظام داشتند، در عرصهی انتخابات شرکت کردند، حضور پُرشور پیدا کردند. چرا بعضیها به دست خودشان این اعتماد را میخواهند خدشهدار کنند؟ مردم به نظام اعتماد دارند. وقتی انتخابات هست، میآیند وارد انتخابات میشوند و رأی میدهند؛ چرا انسان بایستی این را خدشهدار بکند با دغدغههای بیخود و دروغین که نبادا [تخلّفی بشود]. خب، معلوم است؛ اجازه داده نمیشود؛ مراقبتهای شدید انجام میگیرد. یکی از بزرگترین برکات وجود شورای نگهبان همین است که مراقبند؛ مراقب خطا و اشتباهند و اجازه نمیدهند تخلّفی انجام بگیرد؛ دیگر دستگاهها هم همینجور. در طول این سالها هم گاهی در بعضی از دورهها به ما گزارش میشد که انتخابات اشکال پیدا کرده است؛ ما دستور میدادیم میرفتند تحقیق میکردند، معلوم میشد که نخیر، اینجوری نیست. گاهی ممکن است در گوشهوکنار یک تخلّفی انجام بگیرد که در نتیجهی انتخابات هیچ تأثیری نداشته باشد -آن مهم نیست- [امّا] انتخابات در همهی دورهها سالم است. رأی مردم هم به معنای واقعی کلمه حقّالنّاس است؛ حقّالنّاس است. وقتی میآید برادر و خواهر ایرانی در انتخابات شرکت میکند و رأی در صندوق میاندازد، رعایت این حقّ او واجب شرعی است، واجب اسلامی است؛ در این امانت او نباید خیانت کرد؛ واقعاً حقّالنّاس است. نتیجهی آراء هم هرچه شد، بایستی به آن ملتزم بود؛ این هم حقّالنّاس است. اینکه ما در سال ۸۸ در مقابل کسانی که اصرار میکردند باید انتخابات باطل بشود ایستادیم، بهخاطر همین بود که از حقّالنّاس دفاع کردیم. چهل میلیون [نفر] -بالاترین نصاب انتخابات- در سال ۸۸ در [دادن] آراء شرکت کردند. خب، یک نتیجهای داد. هر کسی [هم] برندهی این انتخابات میشد، ما همینجور میایستادیم، دفاع میکردیم. بنده از حقّالنّاس دفاع کردم، از حقّ مردم دفاع کردم. باز هم هر وقتی که مردم رأی بدهند -به هر کسی که مردم بپسندند و بپذیرند و رأی بدهند- بنده از رأی مردم دفاع خواهم کرد؛ پشت سرِ مردم خواهم ایستاد. رأی مردم حقّالنّاس است. ما بیخود این اعتمادی را که مردم به نظام دارند، با حرفهای بیمنطق مخدوش نکنیم. گاهی به وزارت کشور ایراد میگیرند، گاهی به شورای نگهبان ایراد میگیرند. شورای نگهبان، چشم بینای نظام برای انتخابات است؛ در همهی دنیا هم یک چنین چیزی وجود دارد -حالا اسمش چیز دیگر است؛ اینجا اسمش شورای نگهبان است- مراقبند، ببینند آن کسی که وارد میدان انتخابات میشود، نامزد انتخابات میشود، آیا صلاحیّت دارد یا نه؛ و باید احراز کنند صلاحیّت را؛ اگر دیدند که کوتاهی شده است و آدمی که صلاحیّت ندارد وارد شده، جلویش را میگیرند؛ این حقّ آنها است، حقّ قانونی آنها است، حقّ عقلی و منطقی آنها است؛ بعضی بیخود ایراد میکنند. بخشی از این حقّالنّاس، همین حقّ رأی شورای نگهبان است؛ همین حقّ نظارت استصوابی و مؤثّر شورای نگهبان است؛ این جزو حقالنّاس است، این را باید رعایت کرد، این را باید حفظ کرد. انتخابات مهم است. این عرض فعلی ما دربارهی انتخابات است. البتّه من اعتقاد به حضور پُرشور مردم دارم؛ معتقدم کشور را این [حضور] حفظ میکند. در آینده هم اگر زنده بودیم، دراینباره باز بیشتر صحبت خواهم کرد. آنچه به شما برادران و خواهران عزیز مؤکّداً عرض میکنم، این است که بدانید جمهوری اسلامی ایران با این مردم، با این منطق، با این قانون اساسی بر همهی دشمنانش پیروز خواهد شد. شرطش این است که به خدای متعال توکّل کنیم، با همدیگر دست برادری و یگانگیمان را مستحکم کنیم، در کشور دودستگی ایجاد نکنیم، همدیگر را تضعیف نکنیم. اگر اینجور رعایت بکنیم، خدای متعال هم رعایت خواهد کرد. هر کسی که اسلام را نصرت کند، خدای متعال او را نصرت خواهد کرد. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار را با اولیائت محشور کن؛ روح شهدای عزیز ما را با اولیائت محشور کن. پروردگارا! برکات و الطاف خود را بهطور روزافزون بر این ملّت مؤمن و صالح نازل بفرما.
سسلام دوستای عزیزم ما امروز اولین مصاحبه را با ی از انقلابی های آذرشهر شروع میکنیم.ایشون خاطرات جذابی داره که در روزهای اینده در وبلاک قرار میدیم عکس امام هم برای یاد اوری ان دوران است
مادران بلند همتی که از دامان پاکشان مردان غیور و جوانمرد پا به عرصه شهادت می نهند یقینا در سرای آخرت مورد لطف و عنایت ساقی کوثر مولای متقیان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و حضرت فاطمه (س) قرار خواهند گرفت.
مرحومه الحاجیه فاطمه حقیقی مادر محترم ،شهید هشت سال دفاع مقدس جواد دواتگری و خواهر شهید انقلاب محمد تقی حقیقی از زمره این شیر زنان است.
درگذشت تاثر برانگیز او اندوهی بزرگ بر وجودمان فرونشاند، مادری که خالصانه و برای رضای حضرت حق از عزیزترین سرمایه های خویش گذشت تا ارواح قدسی آن طائران ملکوت، حافظ و پاسدار نظام و میهن اسلامی مان باشند. ما به روح این سفر کرده به ملکوت و ارواح تابناک فرزند و برادر شهیدش درود می فرستیم.
اینجانب مصیبت درگذشت این مادر فداکار را به خانواده های معظم شهدا، مردم قدرشناس شهرستان آذرشهر و نیز خانواده های محترم دواتگری و حقیقی تسلیت عرض نموده و از درگاه ایزد منان علو درجات را برای آن فقیده سعیده و برای سایر بازماندگان صبر و شکیبایی مسألت مینمایم.
لازمه حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، «تمرکز در تصمیمگیری»، «جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، «هماهنگی میان دستگاهها» و «پرهیز از موازیکاری و تعارض» است.
گروه سیاسی - رجانیوز: حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در دیدار رئیسجمهور و اعضای شورای عالی فضای مجازی، این شورا را مرکز اصلی سیاستگذاری آگاهانه، مسئولانه و مقتدرانه در خصوص فضای مجازی خواندند و با اشاره به گسترش روزافزون و پرسرعت پدیده عظیم و بینظیر فضای مجازی تأکید کردند: باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم.
ایشان با اشاره به تأثیرگذاری گسترده فضای مجازی به عنوان یک قدرت نرم فوقالعاده در عرصههای مختلف از جمله فرهنگ، سیاست، اقتصاد، سبک زندگی، ایمان، اعتقادات دینی و اخلاقیات، بر لزوم طراحی مناسب و دقیق برای حفظ حریم امنیت فکری و اخلاقی جامعه در این عرصه تأکید کردند و افزودند: لازمه حضور فعال و تأثیرگذار در فضای مجازی، «تمرکز در تصمیمگیری»، «جدیت در اجرا بدون از دست دادن زمان»، «هماهنگی میان دستگاهها» و «پرهیز از موازیکاری و تعارض» است.
رهبر انقلاب همچنین برنامهریزی و حمایت دولت بهویژه معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری برای گسترش صنایع مرتبط با فناوری ارتباطات را بسیار ضروری خواندند و تأکید کردند: گسترش این صنایع از طریق شرکتهای دانشبنیان، تأثیر بالایی در اشتغالزایی و تحول در اقتصاد کشور خواهد داشت.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین از زحمات رئیسجمهور و اعضای قبلی شورایعالی فضای مجازی و دبیران فعلی و قبلی این شورا تشکر کردند.
پیش از سخنان رهبر انقلاب، حجتالاسلام والمسلمین روحانی رئیسجمهور و آقای مهندس انتظاری دبیر شورایعالی فضای مجازی گزارشی در خصوص اهمیت فضای مجازی و برنامهها و اقدامات شورایعالی و مرکز ملی فضای مجازی در دوره اول مسئولیت ارائه کردند. همچنین آیت الله آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه نکاتی در خصوص الزامات و اقتضائات مرتبط با فضای مجازی بیان کرد.